در ارتباط با طرح محدود سازی فعالیت شبکه های اجتماعی؛

محدودیت ومسدود کردن راه چاره نیست/ما متخصص از دست دادن فرصت ها هستیم

گر این طرح تصویب و اجرایی شود، فقط یک نتیجه دارد. انتقال مرجعیت باقیمانده رسانه ای از داخل کشور به خارج از کشور. پس باید حدس زد که چه دستی پشت این طرح است. بی معنایی این طرح از آنجا ناشی می شود که فقدان آزادی را با صدای بلند و رسمی اعلام می کند. معلوم است که مشکل افراد جلوگیری از انتشار مطالب نادرست و غیر قانونی نیست.

به نظر می رسد تندروهای مجلس دهم وقتی که از افکار عمومی و واکنش آنان نسبت عدم همراهی شان فرآیند محدود سازی و مسدود سازی اصولگرایان تندرو و پایدارچی ها ناامید می شوند، برای جبران و ترمیم نقیصه و ایرادات خود، با عصبانیت طرح ها و لوایحی را جهت محدود کردن و حتی مسدود کردن فعالیت شبکه های اجتماعی برای تصویب ارائه می دهند که با کمال تاسف برخی از نمایندگان با اطلاع از نعمت ها و خوبی های شبکه های اجتماعی در بیداری و هوشیاری جامعه با آن عده معدود از نمایندگان تندرو همراه شده اند. در واقع جناح تندرو اصولگرایان از تحولات ایجاد شده بعد از ۱۳۹۲به حدی عصبانی و مستاصل است که هر روز در پی ارائه طرحی نو جهت باز گرداندن آب به جوب خودشان است، آب و جوبی باعث هزاران گرفتاری برای ملک ملت در ۸ ساله ی زمامداری معجزه ی هزاره سوم (تعبیر اصولگرایان) برای دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد شده است. تندروها در تلاش اند تا عقربه های زمان را به عقب برگردانند و امید به آینده را در دل خودشان تا حدی زنده کنند. به همین دلیل تمام قوای خود را صرف تصویب و اجرایی کردن « محدود شبکه های اجتماعی» کرده اند. چون وجود شبکه های مختلف اجتماعی و فضای مجازی بنا به ماهیت تنگ نظرانه شان، عملا آنان را از فضا و محیط و زمان مدرن خارج کرده است و آنان برای اینکه ترس خود را از واقعیت های موجود پنهان کنند در حال آواز خواندن در دل شب تاریک می باشند. شبکه های اجتماعی احیانا با تمام نقاط ضعف تقریبا توانسته اند، فضایی نیمه شفاف از برخی فرآیند ها ارائه دهند و این شفافیت نصف و نیمه خیلی از تندروها را در تنگنا قرار داده است. به نظر می رسد که وسیله ارتباطی و یا رابطه ارتباطی جناح تندرو با مردم و جامعه عملا قطع شده است. حال آنان برای جبران نقطه ضعف تاریخی خود، در نظر دارند اساسا صورت مساله یعنی کانال های ارتباطی و شبکه های اجتماعی را یا مسدود و یا حداقل تا حد امکان محدود کنند به همین منظور طرحی از سوی تعدای از نمایندگان مجلس ارائه شده است که بر اساس آن« فعالیت موثر در پیام رسان های خارجی و داخلی مانند ایجاد کانال و گروههای بدون مجوز ممنوع است. ایجاد یا اداره کانال ها و گروه هایی که با نقض غیر قانونی تدابیر مسدود سازی صورت می گیرد، مستوجب محکومتی یا جزای نقدی درجه ۸ خواهد بود.»
این طرح چه معنا و نتیجه ای دارد؟
اگر این طرح تصویب و اجرایی شود، فقط یک نتیجه دارد. انتقال مرجعیت باقیمانده رسانه ای از داخل کشور به خارج از کشور. پس باید حدس زد که چه دستی پشت این طرح است. بی معنایی این طرح از آنجا ناشی می شود که فقدان آزادی را با صدای بلند و رسمی اعلام می کند. معلوم است که مشکل افراد جلوگیری از انتشار مطالب نادرست و غیر قانونی نیست، زیرا اگر قصد جلوگیری از چنین مطالبی است، همین الان نیز می توانند با نویسنده و منتشر کننده برخورد کنند و کسی مانع آنان در برخورد نیست. ولی اگر هدف جلوگیری از آزادی بیان است، این کار نیز چندان موثر نیست، بلکه نتیجه نهایی آن، معکوس خواهد بود. تجربه فیلترینگ تلگرام هنوز زنده است و شکست فاحش آن در مدت کوتاه نشان داد که این گروه به جای انجام این اقدامات باید تجدید نظر اساسی در نحوه ی مواجهه خود با رسانه های جدید کنند. حتی این نیز کفایت نمی کند بلکه تندروها باید تجدید نظر اساسی در نگاه شان به شیوه حکومت داری کنند.
نگاه و فعالیت موقتی تندروها در فضای مجازی با روش فعالیت غیر شفاف آنان، تضاد دارد
مدتی است که شاهد فعالیت برخی از گروه ها و شبکه های اجتماعی وابسته به اصولگرایان تندرو هستیم. شاید آنان فکر می کنند با این ظاهر سازی و اعتقاد به محدودیت و مسدودیت، می توانند با رقیب، رقابت کنند. حال در این مدت کوتاه فعالیت،اصطلاحا کم آوردند و چون دیده اند که نمی تواند با این حجم از مطالبات و شفافیت در اطلاع رسانی کنار بیایند و یا اینکه در روشه ای خود تجدید نظر نمایند، به سوی مبارزه با این فضا و بستن آن خیز برداشتند.
دانشگاه محل گفت و گو، مباحث برای روشنگری و آزاد اندیشی است
در ارتباط با بحث کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاهها، عملا جناح تندرو طوری برنامه ریزی و عمل می کند که عملا انرژی و خاصیت کرسی های آزاد اندیشی از آن گرفته شده و به کرسی جناح خاصی تبدیل شده است. اگر فعالیت های دانشجویان در دانشگاهها به غیر از اندیشه ورزی و گفت و گو و آزاد اندیشی در مقوله های مختلف باشد، دانشگاه و دانشجو به رسالت خود می تواند جامعه عمل بپوشاند، ولی اگر برنامه تریبون جناح ها و گروهای سیاسی تبدیل شود، انرژی و تاثیر گذاری خود را از دست می دهد. اندیشه ورزی و گفت و گو در دانشگاه ها از قرن ها پیش و با تدریس و مطالعه در اندیشه ها و تفکرات بزرگان تمام دنیا معنا و مفهوم پیدا کرده است و بر این اساس نمی شود دانشگاه و دانشجو محدود کرد و آنان را در قالب تفکرات خاصی قرار داد. حرکت در این جهت پویایی و تاثیر گذاری دانشگاه و دانشجو را از بین خواهد برد. محدود کردن دانشگاه و دانشجو به جناح ها و گروههای سیاسی در تضاد آشکار با اندیشه ورزی و آزاد اندیشی است.

علی کریمی پاشاکی