نگاهی به رفتارهای سیاسی امریکا در قبال ایران؛

سیاست های متناقض و سردرگم / راهبرد نه جنگ نه مذاکره بهترین استراتژی در قبال امریکاست / تلاش مضاعف ایران برای یارگیری درجامعه جهانی

تلاش مضاعف ایران برای یارگیری درجامعه جهانی به جرات می توان ادعا کرد که در بررسی تحولات سالهای اخیر ایران و امریکا نوعی بهت و سردرگمی بر جامعه کنشگران سیاسی و تحلیل گران در عرصه ی بین المللی حاکم است. این سردرگمی و آشفتگی در حقیقت ناشی از عملکرد متناقض رهبران کاخ سفید می باشد. […]

تلاش مضاعف ایران برای یارگیری درجامعه جهانی
به جرات می توان ادعا کرد که در بررسی تحولات سالهای اخیر ایران و امریکا نوعی بهت و سردرگمی بر جامعه کنشگران سیاسی و تحلیل گران در عرصه ی بین المللی حاکم است. این سردرگمی و آشفتگی در حقیقت ناشی از عملکرد متناقض رهبران کاخ سفید می باشد. در کاخ سفید، گروهی به دنبال تغییر رژیم در ایران و گروهی دیگر تنها به دنبال مهار ایران در منطقه یا به قول خودشان تغییر رفتار آن هستند. همین « بی ثباتی در هدف» موجب شده است تا در راههای رسیدن به هدف نیز سردرگم شوند، هم پیشنهاد مذاکره می دهند و هم به جنگ و نابودی تهدید می کنند و تحریم ها و فشار اقتصادی را افزایش می دهند.
رفتار های متناقض امریکا ـ رفتارهای با ثبات ایران
در طرف مقابل، اما مواضع ایران از ابتدا ثابت و مشخص بوده است، موضعی که دربیانات رهبر انقلاب با عنوان «نه جنگ و نه مذاکره» مطرح شده است که تقریبا همه گروههای سیاسی داخل بر آن اتفاق نظر دارند. بر عکس امریکا، در ایران تنها یک صدا از مجموعه گردانندگان نظام به گوش می رسد، کاهش تعهدات برجامی، دست رد زدن بر سینه نخست وزیر ژاپن و انهدام پهباد گلوبال هاوک امریکایی در آبهای سرزمین ایران، همه حکایت از آن دارد که جمهوری اسلامی ایران در این مواضع خود سرسخت و مصمم است. اینها در حقیقت تحرکاتی بودند که ایران پس از سیاست صبر راهبردی در پی افزایش هر چه بیشتر تهدید های نظامی و فشارهای اقتصادی ایالات متحده برای خروج خود از این بن بست به کار برده است و به نظر صاحب نظران حقیقت« صبر منفعلانه راهبردی» ایران به یک «صبر فعال راهبردی» تبدیل شده است. اکنون اتحادیه اروپا برای حفظ برجام و ترس از خروج ایران از این توافق یا درگیری جنگی که کل جهان را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد به خود تکانی داده است و همزمان با عملیاتی کردن اینستکس و انجام نخستین تراکنش مالی آن در روزهای آتی، هم چنان در تلاش برای میانجیگری میان ایران و امریکا برای کاهش تنش هاست. از سوی دیگر امریکا متوجه شده است که قدرت موشکی ایران و گروهای نیابتی حامی آن در سراسر منطقه، در تیررس قرار داشتن نیروهای امریکا در منطقه از جمله رژیم صهیونیستی و ایجاد خلل در مبادلات نفتی در صورت بروز جنگ احتمالی که به عقیده ی بسیاری از کارشناسان می تواند قیمت نفت را تا بشکه ای ۲۰۰ دلار هم برساند، مانع از هر گونه ماجراجویی نظامی است و تحریم های اقتصادی که اکنون به نهایت خود رسیده هم دیگر نمی تواند موجب عقب نشینی ایران ازسیاست های منطقه ای و به قول آنها تغییر رفتار ایران شود. در ریشه یابی سیاست های سردرگم امریکا در خاور میانه در قبال ایران در حقیقت باید از «بحران ناپختگی » در میان سردمداران کاخ سفید به عنوان عامل اصلی یاد کرد. پیروزی یک فرد تجارت پیشه نا آشنا به عالم سیاست اگر چه خود چالشی اساسی در سیاست های داخلی و خارجی امریکا پدیده آورده است، اما استفاده از مشاوران ناکارآمد و تصمیم گیری ها،این بحران ها را در عرصه ی سیاست خارجی به خصوص در قبال ایران چند برابر کرد.
نکته ظریف و مهم ـ راهبرد نه جنگ نه مذاکره ـ تلاش مضاعف ایران برای یارگیری درجامعه جهانی
این را باید بدانیم که خروج ایران از برجام خواست امریکا و این خروج حتی اگر حق ایران هم باشد، می تواند موجب ائتلاف علیه ایران شود و باید در قبال این تصمیم با احتیاط و استراتژیک رفتا کرد، شاید امریکا در اقدامات آتی خود همچنان به جنگ روانی برای ارعاب و کشاندن ایران به پای میز مذاکره ادامه دهد یا حتی در شرایط بدتر حمله مستقیم یا غیر مستقیم به برخی پایگاههای نظامی یا نیروهای تحت حمایت ایران در منطقه را در دستور کار خود قرار دهد اما با وجود این سردرگمی در رفتار و ابهام در چشم انداز، می توان به چارچوب راهبرد « نه جنگ نه مذاکره» با به کارگیری فنون هوشمندانه ای چون یارگیری در منطقه و جهان علیه امریکا، اتحاد میان نیروهای داخلی و فرماندهی واحد در قبال سیاست های خصمانه دشمن با نگاه مقاومتی و نه مبارزه طلبانه، پاسخگویی به جنگ روانی آنها با معرفی ایران به عنوان «مظلوم مقتدر» در رسانه ها و تلاش های حقوقی در مجامع بین المللی برای محکومیت تعرضات و فشارهای ضد بشری امریکا علیه ملت ایران، در مقابل این فشارها بدون رویارویی نظامی همچنان ایستادگی کرد.