توسعه و پیشرفت بدون وجود طبقه ی متوسط ممکن نیست/ زمین گیر شدن و فروپاشی طبقه ی متوسط در ایران

    اگر طبقه ی متوسط در جامعه ایی خنثی و بی تحرک و یا در حال نابودی باشد،شایستگان در آن جامعه برای حکمرانی مناسب و مدیریت بخشهای مختلف انتخاب و یا منصوب نخواهند شد. این طرز تلقی و اعتقاد معلم اول یعنی ارسطوی بزرگ است. طبقه ی متوسط بنا به فرموده ی ارسطو،شایسته حکمرانی […]

 

 
اگر طبقه ی متوسط در جامعه ایی خنثی و بی تحرک و یا در حال نابودی باشد،شایستگان در آن جامعه برای حکمرانی مناسب و مدیریت بخشهای مختلف انتخاب و یا منصوب نخواهند شد. این طرز تلقی و اعتقاد معلم اول یعنی ارسطوی بزرگ است. طبقه ی متوسط بنا به فرموده ی ارسطو،شایسته حکمرانی مناسب است و اگر از روند و معادلات اجتماعی،سیاسی و… حذف شود،هیچکس شایسته ی حکمرانی و یا فرمانروایی نخواهد بود.
ضمانت جامعه پذیری توسعه همه‌جانبه ،
پویایی طبقه ی متوسط است
از زمان بوجود آمدن جریان رفورمیسم در ایران ،همواره این جریان سیاسی برای ابراز وجود در انتخابات و عرصه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و… جامعه ی هدف خود را طبقه ی متوسط قرار می داد.رفورمیست ها ( اصلاح‌طلبان) طبقه ی متوسط را اهرم های بوروکراتیک و تکنوکراتیک رشد و توسعه ی همه‌جانبه می دانند تا از این طریق مهمترین گفتمان خود را که توسعه ی سیاسی بود ه است را به پیش ببرند.
اما واقعیت جامعه ی ایران می گوید که طبقه ی ‌متوسط دیگر حال و روز خوبی ندارد و در هیچ زمانی مانند سال‌های اخیر زمین گیر نبوده است.
اگر خلاصه ترین ویژگی طبقه متوسط را همان که در تعریف «ماکس وبر» آمده است ،بدانیم ،طبقه متوسط ایران دیگر سه ویژگی قدرت،منزلت و ثروت متعارف را از دست داده است و در وضعیت بد معیشتی بسر میبرد خود را سرخورده و غیر مؤثر می بیند.
این طبقه در ایران بنا به درخواست روشنفکران ،روزنامه نگاران و نویسندگان،هنرمندان و…به کمک رفورمیست ها( اصلاح طلبان) در انتخابات آمد ،حتی وقتی از طبقه ی متوسط ایران خواسته شد ،از آقای حسن روحانی که یک اصولگرای میانه‌رو بود،حمایت کرد تا مانع از قدرت گرفتن تندروها در سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ شود.
برای همین است که برخی گروههای تندرو و رادیکال سیاسی از زمین گیر شدن و بد حالی و فروپاشی طبقه ی متوسط و فقر و نداری این طبقه خیلی خوشحال هستند و این وضعیت را در انتخابات عملاً به نفع خود دیدند،چون تندرو ها و محافظه کاران افراطی می دانند که در سیستم های غیر دمکراتیک،رشد طبقه ی متوسط می تواند برای آنان هزینه‌های زیادی به همراه داشته باشد.
طبقه ی متوسط امروز ایران چون دارای درگیری ذهنی و در گیر حداقل های معیشتی و زندگی است ،دیگر به نفع هیچ نحله ی سیاسی « ابتکار عمل» ندارد.صد البته زمین گیر شدن و ابتکار عمل نداشتن طبقه ی متوسط اگر چه ممکن است خوشحالی کوتاه مدت برای گروههای سیاسی تندرو و رادیکال را به همراه داشته باشد،اما در دراز مدت خسارت های فراوانی را برای مردمان آن جامعه و سیستم به همراه خواهد داشت.
به نظر می رسد ،که با توجه به شرایط حاکم بر کشور و روند احتمالی پیش رو، نشانه ای از بهبود اوضاع اقتصادی را آدرس نمی دهد و دولت سیزدهم مشکل است بتواند در تحقق سه عنصر «قدرت»,« منزلت», و تولید ثروت متعارف» جهت ایجاد زندگی شرافتمندانه ی طبقه ی متوسط فراهم نماید،ممکن است آینده‌ای تاریک را برای طبقه ی متوسط به همراه داشته باشد.
لازم به ذکر است که پویایی و کنشگری سیاسی و اجتماعی طبقه ی ‌متوسط همواره برای کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه محل اعتناء بوده است.تمام کشورهایی که در دنیا توسعه یافته و پیشرفت کرده‌اند،عموما اکثریت جمعیت آن کشورها را طبقه به متوسط به خود اختصاص داده است.اساسا علمای علم توسعه معتقدند آن سیستم اقتصادی سالم است که بتواند در چارچوب رشد و شکوفایی طبقه ی متوسط حرکت نماید به عبارتی دیگر اقتصاد سالم یعنی تولید طبقه ی متوسط.
گفته می‌شود،طی ۲۰ سال آینده بیش از ۵۰۰ میلیون نفر در آسیا و آمریکای لاتین و آفریقا به طبقه ی متوسط افزوده خواهند شد. کشورهای مورد نظر و هدف به این نتیجه رسیده‌اند از نظر منطقی و علمی ،تقویت طبقه ی متوسط،ضامن پیشرفت و توسعه یک کشور خواهد بود.
صاحب نظران علم توسعه معتقدند،حضور و بالندگی طبقه ی متوسط موتور محرکه ی توسعه و تولید ثروت در همه ی ابعاد یک کشور است و اگر جامعه ایی و یا کشوری از وجود ذی قیمت طبقه ی متوسط محروم باشد،هیچگاه به توسعه،پیشرفت و رفاه اجتماعی شرافتمندانه نخواهد رسید.
در این رابطه کشورهای توسعه یافته ایی همچون آمریکا،چین و ممالک اروپایی برای اینکه بتوانند،در راستای توسعه ی همه‌جانبه جانبه با آهنگ موزون تر و با شتاب تر باشند،شرط این تداوم و کیفیت بخشی به روند توسعه ی همه‌جانبه را در پویایی و تقویت طبقه ی متوسط ارزیابی کرده و در این راستا در حرکت هستند.
هر زمانی اهمیت وجود طبقه ی متوسط در هر جامعه‌ای نادیده و حتی کمرنگ انگاشته شد،آن جامعه با چالش های جدی روبرو گریده است،از جمله تندروی‌ها و کندروی های سیاسی و….
علی ایحال،اگر طبقه ی متوسط در ایران خنثی،زمین گیر،بی خاصیت و از بین برود،بقول ارسطو،هیچ شایسته ای برای حکمرانی مناسب و مدیریت خردمندانه جامعه نه انتخاب و نه منصوب خواهد شد.
علی کریمی پاشاکی_روزنامه نگار