اصلاحات ساختاری ،ضرورت جدی دارد

تصمیم بد، همان تصمیم خوبی است که دیر گرفته می شود

آیا آنقدر اهمیت دارد که برای خاموش کردن آن تحقیر،تهدید و سرکوب معترضین مدنی و پرهیز کننده از خشونت را بپرهیزند و یا ادامه دهنده‌ی این نزاع خانمان برانداز و تلف شدن انرژی ملت و  کشور وحاکمیت باشند و یا فرصت سازی برای دشمنان دیرینه ی ایران .

اساسا اعتراضات اخیر در ایران  برای حاکمان ، چقدر اهمیت دارد

آیا آنقدر اهمیت دارد که برای خاموش کردن آن تحقیر،تهدید و سرکوب معترضین مدنی و پرهیز کننده از خشونت را بپرهیزند و یا ادامه دهنده‌ی این نزاع خانمان برانداز و تلف شدن انرژی ملت و  کشور وحاکمیت باشند و یا فرصت سازی برای دشمنان دیرینه ی ایران .

حاکمیت می توانست و باز هم می تواند تا دیرتر نشده  با اصلاحات ساختاری جدی ،واقعی و فوری برای ایجاد وحدت و همبستگی ملی و باز یابی اعتماد عمومی اقدام نماید .

واقیعت این است با توجه به کثرت مناطق
در گیر اعتراضات در شهرهای بزرگ و کوچک کشور ، به نظر می رسد ،دیگر نمی توان این همه معترض را فریب خورده ،وابسته به بیگانگان و اراذل و اوباش نامید و با  این توجیه از شنیدن مطالبات معترضان شانه خالی کرد.
صد البته که دشمنان این سرزمین برای ناکامی و حتی سرنگونی اش از هیچ اقدامی فروگذار نمی کنند و از این محمل یعنی اعتراضات و مطالبات مردم برای پیشبرد اهداف شوم خود بهره برداری می کنند ، اما سؤ استفاده خارجی از اعتراضات داخلی،نه به معنای خارجی بودن منشأ اعتراضات است و نه دلیل موجهی برای بی توجهی به خواسته ها و مطالبات معترضان.

در هفته های اخیر خبر برکناری دو مقام انتظامی در استان سیستان و بلوچستان و سخنان مشاور رئیس مجلس شورای اسلامی و برخی دیگر ،در ارتباط با انجام برخی اصلاحات ، در حال نمایان کردن این موضوع است که سیستم نمی خواهد بیش از این در گیر سرکوب باشد بلکه دارد به سمت اصلاحات صد البته با آهنگی خیلی کند در حال چرخش است،بحث های بسیار پر حرارتی در جریان است که مثلاً «بخشی از جامعه ی دیده نشده و باید دیده شوند،»
حاکمیت باید بداند بدون یک پلات فرم منطقی همه جانبه ، تمام اقدامات و تدابیر امنیتی و سخت افزاری عقیم خواهد ماند.
نشانه‌های جدید در ارتباط با دیده شدن تمام افراد جامعه ،می تواند نشانه های خوبی باشد ولی کمرنگ و کافی نیست.بابد اصلاحات ساختاری و نشانه‌های بهبودی ،نمود عینی و عملیاتی داشته باشد.بایستی مسئولان ،این همه مطالبات و مطالبه گری و اعتراض مدنی را به خوبی و واقعی رصد کنند و از اقلیت انگاری معترضان بشدت پرهیز نمایند، چون از این ناحیه تاکنون صدمات زیادی به جامعه وارد شده است.

در این ارتباط یک اصل مدیریتی مهم وجود دارد که می گوید:

«تصمیم بد،  همان تصمیم خوبی است که دیر گرفته می شود.»

عدم توجه برخی مسئولان به مطالبات سالهای دور و نزدیک گذشته ،از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ با آن گزینش و حضور متکثر در انتخابات ریاست‌جمهوری آن دوره تا عدم استقبال اکثریت جامعه از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰, بایستی  برخی مسئولان را وادار می کرد که چرا بخش کثیری از جامعه در انتخابات شرکت نکرده‌اند و یا به روایت دیگر چرا بخش مهمی از جامعه دیده نشده اند؟
حتماً باید مردم به خیابان ها بیایند و شعار بدهند و در گیر شوند تا مسئولان تازه در جلسات شان به این صرافت بیفتند که « بخشی از جامعه دیده نشده اند و باید دیده شوند ؟!

باید معترف و متذکر شد ،برای شروع فهم مطالبات مردم ،همین اندازه هم مغتم است ،امام کافی نیست و باید این رویکرد را تقویت و از آن استقبال کرد، ولی ضرورت دارد تا هم تدبیر و هم اقدامات مسئولان فوری و عملیاتی شود تا امید به اعتماد عمومی توسط حاکمیت روند مطلوبی بگیرد.
متولیان نظام باید بدانند اگر در جایگاه مسئولیت نشسته اند ،بایستی گوش های بسیار تیزی داشته باشند و حرف و مطالبات را به موقع بشنوند و بدان عمل کنند تا کار به خیابان ها نکشد.
مسئولان باید قبول کنند که در شرایط حساس کنونی ،برای ساماندهی به جامعه و برآوردن خواسته های مردم ،به سرعت عمل نیاز است نه حرف و یا اقدامات دیر هنگام.
نباید تصمیم بد به زعم مسئولان ،دیر گرفته شود،چون عواقب دیر تصمیم گیری غیر قابل جبران می باشد.

نمی شود ،که مردم در زمینه های آزادی های سیاسی و اجتماعی و… فرهنگ ،سیاست خارجی ،آموزش عالی ،آموزش و پرورش،سیاست های اقتصادی ،محیط زیست و… مطالبات و خواسته های جدی داشته باشند ،ولی مسئولان یا همان نوکران مردم براساس ادبیات آرمانی انقلاب سال ۱۳۵۷,به سمت و سویی دیگر بروند و در نهایت ،بین مردم و مسئولان فاصله ،اختلاف و جدایی پیش نیاید.

اینکه مطالبات و خواسته های مردم چیست و تغییر کدام سیاست ها و روش ها و اشخاص را می خواهند ،به نظر می رسد خود مسئولان به خوبی و بهتر می دانند و در این رابطه نظر سنجی های محرمانه و غیر محرمانه از مردم بخوبی مشخص کرده است ،فقط کافی است همان ها را که نهادهای مورد وثوق حاکمیت تهیه کرده‌اند ، مورد استفاده قرار دهند و یک سری اصلاحات ساختاری و فوری را در کوتاهترین زمان ممکن

اعلام و عملیاتی کنند.
در صورت انجام چنین عملی از سوی حاکمیت ،نه تنها اعتراضات فروکش خواهد کرد ،بلکه  دشمنان و بیگانگان سواستفاده گر نیز نخواهند توانست آتش بیار معرکه باشند و سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی آرام آرام مجدداً شکل خواهد گرفت به شرط اینکه مطالبات واقعی مردم مورد توجه قرار گیرد و برآورده شود.

براستی کدام گزینه برای ایران ،مردم و جمهوری اسلامی بهتر است ؟
۱_سرکوب،تحقیر، منکوب کردن و اقلیت انگاری معترضان و هدر رفتن انرژی ملت و حکومت و فرصت سوزی و….
۲_اصلاحات ساختاری فوری و جدی برای ایجاد وحدت و همبستگی ملی و باز یابی اعتماد عمومی ؟

تردیدی نیست که گرینه ی دوم باعث ناراحتی افراطیون و سواستفاده کنندگان از ویژه خواران و رانت خواران و نفوذی هایی خواهد شد که نان و نام شان در ادامه ی وضعیت آشفته و نابسامانی در کشور است ، ولی نباید از بین ناراحت شدن اقلیتی تندرو افراطی یا نفوذی ،ملک و ملت را به ورطه ی هلاکت کشاند.
آن جمهوری اسلامی که مردم برای برپایی اش ،انقلاب کردند،دوامش و قوامش مبتنی بر آراء و نظرات اکثریت مردم است ،نه اقلیتی تندرو و ظاهر الصلاح های افراطی که کابوس شان صدا و فریاد و مطالبات مردم است.