آرسن میناسیان، مسیح گیلان،تمام مردم را دوست داشت ،بدون هیچ تبعیضی نژادی،قومی ،مذهبی/ انسانی برتر از سیاست/ یکی از موسسان آسایشگاه سالمندان و معلولین گیلان و موسس اولین داروخانه شبانه روزی ایران ( کارون)

      آرسن درسال ۱۲۸۵ هجری شمسی در یک خانواده ی مسیحی در رشت به دنیا آمد. او از کودکی قلبی رئوف داشت. در احوالاتش نوشته‌اند که در کودکی وقتی بچه‌ای ژنده پوش را در سرما می‌بیند، کت خود را به او هدیه می‌دهد. آرسن میناسیان پس از اخذ دیپلم به قزوین رفت و […]

 

 

 

آرسن درسال ۱۲۸۵ هجری شمسی در یک خانواده ی مسیحی در رشت به دنیا آمد.
او از کودکی قلبی رئوف داشت. در احوالاتش نوشته‌اند که در کودکی وقتی بچه‌ای ژنده پوش را در سرما می‌بیند، کت خود را به او هدیه می‌دهد. آرسن میناسیان پس از اخذ دیپلم به قزوین رفت و داروسازی آموخت .وی پس از بازگشت از قزوین، دارو می‌ساخت و با قیمت پایین و یا رایگان در اختیار مردم بی بضاعت قرار می‌داد.
تا قبل از جنگ دوم جهانی، دارو از شرکت داروسازی «بایر» آلمان تامین می شد، اما با شروع جنگ و تیره شدن مناسبات ایران و آلمان، داروهای «بایر» هم به ایران صادر نشد.

با توجه به کمبود شدید دارو، بیماریهای زیادی پدیدار شد ،از جمله این بیماری ها تیفوس و تیفوئید که در استان گیلان بیداد می‌کردند و به علت نبود م کمبود دارو مردم می کشتند.
در آن ایام سخت و جانکاه آرسن میناسیان به ابتکار خود شروع به تولید داروی های مشابه و جانشین کرد تا بتواند از درد و آلام مردم بکاهد. آرسن تا پاسی از شب بیدار می‌ماند تا بتواند داروهای بیشتری بسازد. گاه شبها به تهران می‌رفت تا بتواند مواد اولیه مورد نیاز داروها را تهیه کند.
بالاخره تلاش‌های او موجب شد تعداد زیادی از مردم گیلان از بیماری‌های ناشی از جنگ جهانی و نبود دارو نجات یابند، اما آرسن میناسیان از سوی دیگر داروسازان گیلان تحت فشار بود ،حتی بعضی از داروسازان علیه او به استاندار و فرماندار و رئیس بهداری وقت شکایت کردند که آرسن جریان عادی داد و ستد دارو را در استان بر هم زده است و دیگر داروسازان را به سمت ورشکستگی سوق داده اما همین داروسازان وقتی با آرسن میناسیان روبرو می‌شدند، زبانشان در برابر مهربانی‌ها ،تواضع ،نوعدوستیو نگاه معصومانه ی او بند می‌آمد.

خدمات انسان دوستانه ی وی موجب شد، دانشگاه تهران به او دکترای افتخاری داروسازی اعطا کند و او توانست اولین داروخانه ی شبانه روزی ایران یعنی «کارون» را در سال ۱۳۱۹ تأسیس کند. او عایدات سرشار داروخانه کارون را به نیازمندان می‌بخشید. آرسن میناسیان به دین و اعتقادات تمام همشهری‌هایش احترام خاصی می‌گذاشت، در مراسم های مذهبی آنان شرکت می‌کرد، به هر مسجدی که وارد می‌شد مردم به احترام او از سرجایشان بلند می‌شدند و برایش صلوات می‌فرستادند.
آرسن میناسیان به اتفاق آیت الله ضیابری و چند تن از بزرگان و خیران گیلانی آسایشگاه سالمندان و معلولین در رشت را تأسیس کردند تا بتوانند برای سالمندان تنها و معلولان منشاء خدمات باشد.
نیکی‌های بی دریغ آرسن میناسیان موجب شده بود بسیاری از افراد خیر و بازرگانان وجوه نقد و خیرات خود را به او دهند تا او هر طور صلاح می‌داند خرج کند. سرانجام پس از عمری تلاش انسان دوستانه، در روز ۱۴فروردین سال….۱۳۵۶ خبر مرگ آرسن میناسیان، مسیح گیلان در شهر رشت پیچید. مسلمان ها و مسیحی ها با صلیب و هر کسی با هر عقیده و مرامی بدنبال تابوت وی راه افتادند. کسبه مغازه هایشان را بستند و پشت جنازه راه افتادند و جنازه اش را تا کلیسای ارامنه روی شانه بدرقه کردند، حتی آیت الله ضیابری بر پیکر آرسن میناسیان نماز میت خواند و در آن روز بارانی با پای برهنه زیر تابوت آرسن میناسیان را تا کلیسای ارامنه گرفته بود.
تمام این پاسداشت و احترام به آرسن میناسیان عزیز و دوست داشتنی ،صرفا بخاطر نوعدوستی ، مهربانی و رسیدگی به امور نیازمندان و احترامی برای تمام انسانهای چه ندار و چه دارا فایل بود.
مسیح گیلان تا ابد در قلب و وجود تمام گیلانیان جای دارد و جاودانه می باشد.