کودتاه ۲۸ مرداد تلخ ترین وفاجعه بار ترین واقعه ی تاریخ معاصر ایران

اعتقاد و تلاش دولت ملی دکتر محمد مصدق برای استقرار دمکراسی/ خوش بینی دکتر مصدق به آمریکا در مقابله با انگلستان یک از اشتباهات وی بود

علی کریمی پاشاکی _روزنامه نگار/   بعد از چند دهه از رویداد بزرگ انقلاب مشروطیت که ۱۴ مرداد مصادف با این واقعه تاریخی بود به حوادث و رویدادهای تلخ و شیرینی می رسیم که بعضی از آنها چون ۲۸ مرداد ۱۳۳۲در کام مردم ایران چنان به تلخی نشسته که غیر قابل بخشش و فراموشی است […]

علی کریمی پاشاکی _روزنامه نگار/

 

بعد از چند دهه از رویداد بزرگ انقلاب مشروطیت که ۱۴ مرداد مصادف با این واقعه تاریخی بود به حوادث و رویدادهای تلخ و شیرینی می رسیم که بعضی از آنها چون ۲۸ مرداد ۱۳۳۲در کام مردم ایران چنان به تلخی نشسته که غیر قابل بخشش و فراموشی است .
انقلاب مشروطیت که با وقوع سلسله حوادثی که بطور زنجیره ای به هم مرتبط بودند و پای مردم را در رویارویی با استعمار و استبداد به خیابان ها کشیدند در حقیقت نقطه ی عطفی بود که سرمنشاء بسیاری از تحولات و حوادث بعدی شد. واقعه ای که بعد از گذشت یکصد و چند سال از آن، ما را به واکاوی و کنکاش در خصوص علل پیروزی، ضعف ها، انحراف و شکست آن وا می دارد.
یادآوری و بازخوانی صحنه هایی چون فلک بستن بازاریان و تجار توسط علاالدوله حاکم تهران به بهانه گران شدن قند، به قتل رسانیدن سید عبدالحمید و سید حسین طلبه جوان در این غائله، مهاجرت علما به شاه عبدالعظیم (ری) و قم (کبری و صغری)، امضا فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه ، تاسیس عدالتخانه، تشکیل مجلس اول، قیام بختیاریها، اصفهان و گیلانیها به فرماندهی یفرم خان ارمنی و محمد ولی خان تنکابنی، خیزش مقاومت و ایستادگی سالار و سردار ملی باقر خان و ستار خان در تبریز، فتح تهران، به توپ بستن مجلس توسط محمد علی شاه به کمک لیاخوف و شاپشال روسی، باز شدن پای روس ها و تجاوز به تمامیت ارضی ایران،مماشات، معامله و سازش پشت پرده و دسیسه های پنهانی با عناصر ضد مشروطیت که بازگشت دوباره ی استبداد به اریکه قدرت (عضدالملک) را به همراه داشت تمامی رشته های مقاومت پایمردی و مبارزات آزادیخواهانه‌ی ملت ایران که با مجاهدت و فداکاری سردارانی چون ستارخان و باقر خان وقربانی شدن شماری از رجال، نویسندگان و روشنفکران حاصل شده بود، پنبه کرد و برخلاف انتظار همان مهره ها با تغییر قیافه که اصلا با کوچکترین تغییری در اساس با انقلاب مشروطیت مخالف بودند و هیچگونه تغییری را بر نمی تافتند به حاکمیت بازگشته و بر سریر قدرت تکیه زدند.
در حقیقت انقلاب مشروطیت را می توان بسان صحنه ی ملودرامی دانست که دیباچه آن خوش و پایان آن که همانا بازگشت تلخ استبداد به صحنه ی قدرت بود، تشکیل می داد.
صحنه ای که آه و حسرت همیشگی بر چیدن استبداد و حاکمیت قانون را در دل آزادیخواهان این سرزمین بر جای نهاد.

اما انقلاب مشروطیت در تاریخ معاصر ایران پایان ماجرا نبود، دیری نپایید که اثرات و شعله های این رخداد بزرگ با سلسله قیام ها وخیزش هایی چون قیام نهضت جنگل در گیلان و قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز و … که فعلا قصد پرداختن جزئیات، کمیت و کیفیت آن را نداریم، همراه بود.

کودتای جنایت بار ۲۸ مرداد ۱۳۳۲

بعد از این حوادث که چون دانه های تسبیح به هم متصل بودند به قیام ۳۰ تیر و کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ ۱۳ می رسیم.در واقع قیام ۳۰ تیر یک فرصت تاریخی نصیب ملت ایران شد ،فرصتی که اگر حرکت در خیزش های سیاسی و اجتماعی از دایره ی پوپولیستی و عوام گرایی فاصله می گرفت چه بسا می توانست آرزوهای تاریخی یک ملت را در فرآیند مبارزاتی محقق نماید. به نظر بسیاری از کارشناسان قیام ۳۰ تیر می توانست بهترین فرصت برای موفقیت ملت برای دربه کرسی نشاندن مطالبات محوری و استیفای حقوق و تحقق دمکراسی با نخست وزیری دکتر مصدق و کنار زدن استبداد باشد.

اما شوربختانه عمر دولت دکتر مصدق کوتاه شد و در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با دخالت بیگانگان و برخی خود فروختگان و مخالفان نهضت ملی شدن صنعت نفت ،مردم ایران به ناگاه همان راهی رفت که اسلاف آنان در انقلاب مشروطیت پیمود. پنداری که تاریخ دوباره تکرار شد به تعبیری بخت با این ملت یار نبود. آنگاه که دکتر مصدق موفق شد در دادگاه لاهه با طرح شکایت از کنسرسیوم نفتی بریتانیا صلاحیت رسیدگی آن دادگاه را زیر سوال برد و با محکوم نمودن آن، پیروزیی دیگر نصیب ملت ایران نماید. کمیته مشترک اینتلجن سرویس، سیا و ساواک و عملیات آژاکس که کرومیت روزولت در پشت این ماجرا به عنوان عامل کودتا عمل می کرد توانست با یک اقدام هماهنگ و حساب شده دولت ملی دکتر مصدق توسط عوامل داخلی و خارجی کودتا ساقط شد و عاقبت امر آن شد که استعمار گران خارجی و مستبدین و خائنین داخلی در انتظارش بودند ،شد. یعنی کودتا، ساقط نمودن دولت قانونی مصدق، همراه با سه سال زندانی، تبعید او به احمد آباد، اعدام دکتر فاطمی و زندانی کردن شماری از حلقه های او در کابینه و اعدام و زندانی شدن بسیاری از آزادی خواهان چپ ،راست و ناسیونالیست حامی دولت ملی دکتر محمد مصدق .

از طرفی به موازات توطئه های عوامل خارجی که کرومیت روزولت همان گونه که اشاره شد به عنوان طراح و عامل اصلی کودتا در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲قرار داشت تکاپو و تلاش برای از هم گسیختگی فعالان سیاسی در ایران و دامن زدن اختلافاتشان با دکتر مصدق نتیجه داد. رادیو لندن که سیاست استعماری « تفرقه بینداز، حکومت کن» را پیش می برد از بام تا شام با انتشار و پخش شایعات در بین اقشار مختلف مردم و عوام، بستر جدایی فعالان سیاسی و رهبران آنها با دکتر محمد مصدق را فراهم کرد . متاسفانه روزنامه های داخل آن روز نیز تحت تاثیر این القائات له و علیه یکدیگر به میدان آمده و باعث جدایی از همدیگر شدند. نه تنها دسیسه های خارجی و عوامل داخلی نیز باعث شدند تا جریانهای سیاسی فعال در نهضت ملی و سایر فعالان از هم جدا شده و بر ماه عسل آنان پایان داده شد بلکه آنان را در مقابل هم قرار داد . از آن سو برخی سیاست های اعمال شده از سوی جریان های سیاسی که در آن با کمال تاسف یا افراط حمایت از دولت ملی دولت ملی دکتر مصدق بود و یا تفریط مخالفت ،اعتراض و انتقاد به دولت دکتر مصدق در بکار گیری امثال سپهبد زاهدی در کابینه دولت ملی دکتر مصدق باعث شد تا حمایت آنان از دکتر محمد مصدق و نهضت ملی ایران در آن سالها باعث بروز شائبه ها و ایراد نقطه نظرهای مختلفی در مورد سیاستهای این جریان ها در قبال دولت مصدق شود که برخی از کنشگران سیاسی را متهم به خیانت به دکتر مصدق کردند در ضمن خوش بینی مصدق به آمریکا ها در ماجرای فروش نفت به آنها که با روی کار آمدن آیزنهاور و همراهی وی با چرچیل و انگلستان ،نقشه های دکتر مصدق را نقش بر آب کرد.
از دیگر سو شعبان جعفری (بی مخ) با
نوچه های خود در خیابانها همراه با حمایت بی امان از عوامل کودتا خارجی و عناصر داخلی، زمینه ی بر کناری و سقوط دولت ملی دکتر مصدق را فراهم تر کردند. رفته رفته شعارها ماهیت خود را به سرعت تغییر داد مردمی که تا ظهر به هواداری دکتر مصدق، «زنده باد مصدق » سر می دادند در عصر همان روز شعار «مرده باد مصدق» را فریاد می کردند.
با سقوط دولت ملی دکتر مصدق رویاهای بازگشت عوامل وابسته به کودتا و آمریکا و انگلستان و عناصر آن به صحنه سیاسی به واقعیت بدل شد و پای آمریکاییان را از طریق کمک های مالی به دولت کودتا و تسلط بر ایران تا مدتها باز کرد. اینک که چند ین دهه از این رویداد تلخ می گذرد جالب آنکه رسانه های غربی در سالگرد این رخداد به میدان می آیند و با بازبینی آن روزها ی جنایت بار در چارچوب خبر، گزارش و تفسیر پخش می کنند با ژستی حق به جانب و طلبکار، ملی تر از دولت دکتر مصدق، دایه های مهربانتر از مادر شده و برای ۲۸ مرداد و دولت دکتر مصدق همدردی می کنند و درصدد آن هستند که با جابجایی متهم و قربانی بعنوان مدعی چهره خود را از تمامی توطئه ها، دسیسه ها پشت پرده دخالت ها و … پاک نمایند. انگار که دولت آمریکا فراموش کرده که بعد از سقوط دولت ملی دکتر مصدق ۴۵ میلیون دلار یکجا و۱/۵ میلیون دلار به عنوان پاداش و جایزه نقدی به شهربانی و ژاندارمری تحویل دولت کودتا (زاهدی) داد و دولت انگلیس از یاد برده که در همان روزهای بحرانی تمامی دارائی دولت ملی دکتر مصدق را بلوکه کرده و در پشت صحنه کارگردان این رویداد سیاه بوده است.
بنابراین شاید بعد از گذشت چندین دهه از این رویداد( کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲) این طنز تاریخ باشد, برخی دولت هایی که عامل و برنامه ریز کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲بودند و بعضی از عناصر داخلی و خارجی همان دولت های عامل کودتا که به آن اعتراف نموده اند،امروز با ژستی ایرانی تر از هر ایرانی و «مصدقی تر از مصدق» خود را دوستدار واقعی مردم ایران معرفی نمایند. کما اینکه حافظه تاریخی ملت ایران هیچگاه دسیسه ها و نیرنگ ها و نقش مخرب و دخالت های بریتانیا و آمریکایی و عوامل متنوع ،متکثرو گوناگون شان را بر علیه دولت ملی دکتر محمد مصدق وایران و مردم آن فراموش نخواهند کرد .