افشین معشوری: قطعاً به نویسندگان و شاعران جوان کمک بیشتری میکنیم
*درود به شما؛ از دو سال پیش که پای صحبتهای شما نشستم، تاکنون تغییرات اجتماعی و اقتصادی زیادی در جامعهی ما اتفاق افتاده که فعالیتهای فرهنگی را به شکل شگفتانگیزی تحتالشعاع قرار داده است؛ اما شما همچنان ادامه میدهید، میخواهم بدانم این تغییرات بهویژه اقتصادی روی عملکرد شما چه تاثیری داشته است؟
درود به شما، سپاسگزارم که یاد من افتادید و با هم گفتوگو میکنیم. بله، اتفاقات سیاسی-اقتصادی روی فرهنگ تاثیرات زیادی داشته، یا بهتر بگویم ضررهای جبرانناپذیری وارد کرده است.
از تعطیلی روزنامهها و نشریات کاغذی بگیرید تا بسته شدن درِ کتابفروشیها و ناشرانی که هر کدام به نوبهی خود بِرَند بودند و این، بسیار اسفناک است.
در مورد فعالیتهای خودم باید بگویم، اگرچه «ماهنامهی لنگرود» فردا را به سبب تاثیرات پیشگفت تعطیل کردهام؛ اما «دوهفتهنامهی خردورز» را تبدیل به فصلنامه کرده و از پاییز گذشته سه ماه یکبار منتشر میکنم که چهارمین شمارهاش این روزها در حال صفحهآرایی است و به امید خدا تا اواسط تیرماه ۱۴۰۲ روانهی کیوسک خواهد شد.
*خب؛ این از روزنامهنگاری، در مصاحبهی قبلی گفته بودید که مجوز انتشارات گرفتهاید، آن زمان البته هنوز آغاز به کار نکرده بودید. علیرغم اینکه در پاسخ پرسش قبلی از بستهشدن کتابفروشیها و تعطیلی ناشران گفتید، اما نشرخودتان (انتشارات یانا) فعالیت خوبی دارد، در اینباره توضیح میدهید؟!
البته دربارهی نشر یانا باید دیگران نظر بدهند؛ اما مقصود من از تعطیلی ناشران منحصر به استان گیلان نبود. با این حال، افتخار میکنم در مدت نسبتا کمی که از فعالیت انتشارات یانا میگذرد؛ نویسندگان، شاعران و پژوهشگران بسیاری اعتماد کردهاند و آثارشان را به ما که نشر نوپایی هستیم، سپردهاند که این باعث افتخار و مباهات من است.
*ببخشید حرفتان را قطع میکنم، من میبینم نویسندگان و شاعرانی با «یانا» همکاری میکنند که اساساً اهل لنگرود، لاهیجان و بسیاریشان حتی گیلان نیستند؛ این اتفاق چگونه میافتد.
ببینید، شما یک افشین معشوری میشناسید که ناشر تازهکاریست و یک معشوری دیگر که روزنامهنگار است و در سالهای نسبتا زیادی کار روزنامهنگاری کرده، دبیر سرویس بوده، سردبیر بوده و مدیر مسئول نشریات بوده است و دوستان بسیاری بین اهل فرهنگ وادب و پژوهشگران دارد. این شاید یکی از دلایل باشد.
بله درست میگویید؛ در نزدیک به دو سالی که از تاسیس یانا میگذرد، ما از خوزستان، اصفهان، مشهد، تهران، مازندران، کرج و… کارهای بسیاری منتشر کردهایم.
این را هم اضافه کنم که بسیاری از کارها هم اساساً از شهرهای دیگر گیلان آمده است. این همان سابقهی روزنامهنگاری من است که عزیزان شاعر و نویسنده به من اعتماد و لطف داشتهاند.
*موضوع دیگری که برای من جالب است، اینکه شما با ناشران دیگر هم ارتباط خوبی دارید؛ درست فکر میکنم؟
بله، چرا نباید داشته باشم؟ به گمان من، برای همه در این جهان پهناور جای فعالیت هست. افتخار میکنم با دیگر ناشران ارتباط مثبت و سازنده داشته باشم. این از نیکبختی من است که دوستان هم به من لطف دارند و مورد مشورت قرار میگیرم.
مثلا وقتی نشر چهرهمهر با مدیریت «خانم شیوا پورنگ» از من برای رونمایی کارهایش دعوت میکند، چرا نباید بروم. یا وقتی «استاد اکبر اکسیر» تماس میگیرد و دربارهی نشر فرانو صحبت میکند، به خودم میبالم که چنین دوستانی دارم.
نمیخواهم با اسامی بازی کنم؛ اما از این دست دوستان کم نیستند که با هم در تماس هستیم که حالا نیاز چندانی هم نیست نامشان را ببرم.
*بسیار خوب؛ در ابتدای صحبت از مشکلات کار نشر گفتید، میتوانید خلاصه و کوتاه دربارهی این مشکلات بگویید.
حتماً و قطعاً؛ کاغذ، فیلم و زینک و هزینههای چاپ سرسامآور بالا رفته است و در مقابل حقوقها و درآمد قشر کتابخوان درصد بسیار پایینتری رشد داشته است. این روزها مولفان بهناچار خودشان باید سرمایهگذاری کنند، علیرغم اینکه ما در نشر یانا سعی کردهایم آن قسمت از هزینهها را که مربوط به خودمان است تقریبا ثابت نگه داریم؛ اما باز هزینههای چاپ بالاست، با این حال راههایی را آزمودهایم که این فشار کمتر محسوس باشد و داریم کارمان را ادامه میدهیم.
*این یعنی چه؟
ببینید، یک کتاب از وقتی که مولف میآید و قرارداد میبندد تا وقتی که مجوز بگیرد، مراحل زیادی از جمله «تایپ، ویراستاری، صفحهآرایی، نمونهخوانی، اصلاح صفحهآرایی، شابک، فیپا، طراحی جلد و…» را میگذراند و مستلزم هزینه است.
گاهی نویسنده پیش از مراجعه به ناشر، تایپ را انجام میدهد که این خود کمی از هزینهها را میکاهد؛ اما به هر حال باقی مراحل سر جای خودش است. ما سعی کردهایم هزینهی بقیهی مراحل را کمتر از میزان معقول -حتی- در نظر بگیریم و در برخی کارها، اصلا بعضی هزینهها را لحاظ نمیکنیم.
*دیگر چه؟!
موضوع بعدی، حمایت انتشارات یانا از نویسندگان و شاعران جوان و یا حتی نویسندگان کتاب اولی سنین بالاتر است. چنانچه برای ما مقدور باشد، حتما از همهی این گروه که نام بردم، حمایت میکنیم.
*میرسیم به خودتان، این روزها مرتب دارید از خودتان کار منتشر میکنید. یکی اینکه تا الان مجموعا چند کتاب چاپ کردهاید و دیگر اینکه این همه تنوع در موضوعات کتابها نشانهی چیست؟
از شما به خاطر این سوال سپاسگزارم، چون ممکن است پرسش بسیاری از افراد که مرا میشناسند، باشد. من در سه حوزهی «داستان، شعر، و رسانه و تبلیغات» اثر منتشر شده دارم.
دربارهی شعر و داستان قبلا صحبت کردهام؛ ساده و کوتاه بگویم، دغدغهی شخصی من است. اما در موضوع «رسانه و تبلیغات» ماجرا این است که اینکتابها را برای دانشجوهایم و هنرجوهایی که گاه گاه برایشان خارج از محیط دانشگاه (در موسسات فرهنگی-هنری یا در ادارات ارشاد شهرستانها) کلاس برگزار میکنم، چاپ کردهام. اینکه کتاب در حوزهی رسانه منتشر میکنم، معنیاش این است که برای دانشجویانم وقت میگذارم.
در این حوزه تاکنون «نگارش خبر و شبکههای اجتماعی»، «مصاحبه و خبرنویسی»، «مقدمهی شناخت حقوق رسانه و فرهنگ» و «شیوههای اطلاعرسانی و تبلیغات» را منتشر کردهام و البته کتاب «خودآموز خبرنویسی» هم یکی دو ماهیست صفحهآرایی و طراحی جلد شده و آماده است برای مجوز اقدام کنیم که هنوز این کار را نکردهام.
*نمیدانستم در دانشگاه هم تدریس میکنید، بسیار عالیست. در چه رشته یا رشتههایی تدریس میکنید؟
رشتهی اصلی تدریس من «روزنامهنگاری و خبرنگاری» است؛ اما به دلیل وجود واحدهایی از این دروس در رشتههایی مانند امور فرهنگی، روابطعمومی و… و درسهای مشابهی که در این رشتهها وجود دارد، آنها را هم تدریس دارم.
*پرسش بعدی من این است که در نشر یانا چه نوع آثاری منتشر میکنید؟
ببینید؛ ما تمرکزمان روی «شعر و داستان» است؛ اما وقتی استقبال دوستان را دیدم، در حوزهی پژوهش، ترجمه و روانشناسی هم تعدادی اثر منتشر کردهایم. مثلا آثاری در حوزهی هنردرمانی، روانشناسی کودک، جغرافیای دریای خزر، میراث فرهنگی، زندگینامه، خاطرات جنگ، سفرنامه، تاریخ و… چنانچه مخاطبی به ما مراجعه کند که بتوانیم کمکاش کنیم، حتما این کار را خواهیم کرد.
*خب، آرام آرام به پایان مصاحبه نزدیک میشویم. از آخرین کتابهای منتشر شدهتان مختصرا بگویید.
در دو سال اخیر سه مجموعهداستان با نامهای «اعتراض وارد نیست/ طنز»، «ماهی، مینو و دیگران» و به تازگی «این خوابها نمیگذارند» از من منتشر شده است.
در شعر هم تنها یک مجموعه با نام «دارکوبها راست میگفتند» منتشر کردهام که در برگیرندهی شعرهای کوتاه منتشر نشدهی سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۴۰۰ است. البته یک مجموعهشعر سپید و آزاد هم آماده دارم؛ که شاید تا پایان سال ۱۴۰۲ تصمیم بگیرم چاپ کنم؛ اما فعلا جدی نیست. در مورد کتابهای درسی حوزهی رسانه هم که پیشتر توضیح دادم.
*از شما سپاسگزارم. حرف دیگری دارید؟
من هم برای وقتی که به من اختصاص دادید از شما سپاسگزارم و برای شما در حوزهی خبر و رسانه آرزوی موفقیت میکنم.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0