برجام، توافقی تاریخ ساز
اهمیت لغو تحریم ها و اجرایی شدن برجام و توافق هسته ای ایران و ۱+ ۵ را باید بیش از متن توافقنامه، یعنی محتوا و فرآورده آن، در دو عرصه ی دیگر جست و جو کرد: ۱ـ در فرآیند و روشی که در خلال مذاکرات «ابداع» شد و به حصول این توافق تاریخ […]
اهمیت لغو تحریم ها و اجرایی شدن برجام و توافق هسته ای ایران و ۱+ ۵ را باید بیش از متن توافقنامه، یعنی محتوا و فرآورده آن، در دو عرصه ی دیگر جست و جو کرد:
۱ـ در فرآیند و روشی که در خلال مذاکرات «ابداع» شد و به حصول این توافق تاریخ ساز انجامید.
۲ـ در «پیامدهای» خواسته و ناخواسته این توافق تاریخ ساز ابداع این فرآیند ثمر بخش در کنار پیامدهای این توافق.
شرایط منطقه ای پس از توافق هسته ای تاریخ ساز
نه تنها تاریخ روابط بین المللی و سیاست خارجی ایران را به دو بخش پیش و پس از توافق تاریخ ساز هسته ای وین و دوران محدود پسا تحریم و اجرایی شدن برجام تقسیم می کند، بلکه از علائم قطعی ظهور خاور میانه جدید است که در خلال یکی دو دهه آینده شکل خواهد گرفت.
به علل آشکار ژئو پلتیک و ژئو استراتژیک، از انقلاب مشروطه به بعد، هیچ سیاستی از سیاست های قدرت های بزرگ در خاور میانه بدون در نظر گرفتن نقش ایران قابل طراحی و پیگیری نبوده است. سیاست های خاور میانه قدرت های بزرگ، بویژه در خلال دو جنگ جهانی و نیز همه ی تحولات دوران جنگ سرد، گواه های گویای این مدعا هستند. نهضت بزرگ ملی شدن صنعت نفت و وقوع انقلاب اسلامی در ایران، نشان داد قدرت های بزرگ هم می توانند در خاور میانه غافلگیر شوند. ناکامی عراق در جنگ نیابتی و تحمیلی هشت ساله قدرت های بزرگ با ایران، هم بار دیگر قدرت های بزرگ را غافلگیر کرد.
اما این همه در بستری از تقابل حذفی میان اراده ی ملی ایرانیان و طرح های منطقه ای قدرت های بزرگ رخ داد، یعنی به قول علمای علم سیاست « درقالب بازی با حاصل جمع صفر».
علی ایحال ، روال و روند و فرآیند مذاکرات ایران و ۱+۵ در سالهای گذشته و در دولت آقای روحانی، اما از مقوله دیگری است. تغییر ماهوی جنس گفتمان سیاسی میان ایران و قدرت های بزرگ غربی در خلال مذاکرات اولیهی هستهای از وضعیت تقابل و براندازی به وضعیت تعامل و همکاری و حل مساله البته تابع عوامل مهمی است که می توان به تغییر ناگزیر رویکرد قدرت های بزرگ و بویژه امریکا نسبت به آینده خاور میانه اشاره کرد. این تغییر سیاست ناشی از ارزیابی جدید قدرت های بزرگ از تغییر مراکز ثقل قدرت، ثبات و امنیت در منطقه است. در این رویکرد و یا ارزیابی جدید، شرکای ۳۰ سال اخیر غربی ها درمنطقه خاور میانه در آینده ای نه چندان دور در معرض بحران های فزاینده و بعضا لاعلاج خواهند بود، در حالی که ایران تنها گزینه با ثبات و مقتدر برای همکاری های آینده است. از نظر قدرت های بزرگ غربی، ایران البته در دهه آینده از وضعیت دشمن حداکثر به وضعیت یک رقیب با ثبات منطقه ای برای قدرت های غربی تغییر موضع خواهد داد، اما این رقیب از نظر قدرت های بزرگ اکنون در جایگاهی است که درک محیطی روشن و معقولانه ای از منابع و منافع تهدیدها و فرصت های منطقه ای دارد، درکی که از قضای روزگار این بار با تلقی قدرت های بزرگ از وضعیت منطقه همسو شده است و لذا این رقیب را برای یکی دو دهه پیش رو به تنها گزینه با ثبات برای « شراکتی رقابتی و محتاطانه» در زمینه دگرگونی های استراتژیک منطقه ای تبدیل کرده است. این چنین، محتوای مکتوب توافق تاریخ ساز هسته ای را در واقع باید آزمون ورودی کشورهای درگیر (ایران و ۱ + ۵ ) (که در ادامه به ۴+۱ تغییر حالت داده است )و نیز بهایی دانست که همه ایشان برای آغاز این روند و اسلوب نو پرداخته اند، یعنی برای سامان دادن به یک چارچوب مبتنی بر توافق برای مدیریت اختلافات منطقه ای و همچنین همکاری رقابت آمیز در بستر تحولات خاور میانه.
این پیامد نانوشته مذاکرات از همه نتایج مکتوب مذاکرات مهم تر است. نتایج مکتوب در واقع بها به ضمانتنامه تحقق این پیامد های تاریخ ساز ولی نانوشته است. صاحب نظران علم سیاست معتقدند، نشانه شناسی مذاکرات ایران و ۱ + ۵( یا هم اکنون ۴+۱) حاکی از شکل گیری رژیم نوینی از مناسبات سیاسی برای حل و فصل مخاصمات و بلکه « تعامل محتاطانه و رقابت آمیز» میان ایران و قدرت های بزرگ جهانی است، رژیم نوین منطقه ای که اگر شکل نمی گرفت و ادامه پیدا نکند تحولات و دگرگونی های منطقه ای پیش رو از همه سو از کنترل خارج می شود.
شرایط داخلی پس از توافق هسته ای تاریخ ساز
اما شرایط داخلی و ملی مهمی برای شکل گیری چارچوب مناسبات محتاطانه و رقابت آمیز و همزمان همکاری میان ایران و قدرت های بزرگ باید تضمین و تامین شود. اگر رضایت مشارکت آمیز ملی میان طیف وسیعی از گرایش های سیاسی و اجتماعی، کارآمدی و همکاری توسعه ای سه قوه حاکمیت برای حمایت از تولید رقابتی و بالا بردن شاخصه های زندگی و مهار تورم ، بیکاری و فساد و همچنین مهار بحران های حاکمیتی و زیست محیطی به شکل واقعی و نه شعاری تامین نشود، طبیعی است که ایران اقتدار لازم برای مشارکت فعال در همکاری محتاطانه و رقابت آمیز با قدرت های بزرگ در منطقه را از دست خواهد داد.
تامین این شرایط داخلی از نظر اقتصادی مستلزم در پیش گرفتن سیاست های شفاف اقتصادی و در عین حال برقراری انضباط مالی و فساد زدایی بی مجامله است.
از نظر سیاسی، تضمین این شرایط مستلزم رعایت متوازن و همه جانبه همه فصول قانون اساسی، از جمله فصول مربوط به حقوق مردم است. اختلاف علایق و سلایق و منافع سیاسی و اجتماعی را نمی شود به یک علاقه و سلیقه و منفعت خاص فرو کاست. باید این اختلاف ها را در پناه اجرای منصفانه قانون اساسی تبدیل به رقابت های صلح آمیز کرد.
به نظر می رسد جامعه جهانی و قدرت های بزرگ انتخاب خود را که همان «تعامل محترمانه» باشد را کرده است. اینک ماییم که باید در سطح ملی در داخل کشور دست به انتخاب مشابهی برای تعیین سرنوشت ایران بزنیم. همکاری فراگیر ملی و تن دادن به رقابت محترمانه و منصفانه و برابری جویانه بر مراعات قانون اساسی، یا تقابل و تخاصم و زیاده خواهی های گروهی و برتری جویی جناحی و خود ویژه پنداری در برابر قانون.
گره هایی که «برجام» گشود
یکی از مهم ترین نکاتی که باید در اقتصاد ایران مورد بررسی قرار گیرد، ساختار و ویژگی های آن است که چه وضعیتی داشته و چه روندی را طی کرده است و پس از آن، بررسی کنیم که مساله روابط ایران با جهان و تحریم هایی که ما دچار آن شده بودیم و هنوز هم دچار آن هستیم، چگونه اقتصاد را تحت تاثیر قرار داده است. اگر این ارزیابی صورت گیرد، مشخص خواهد شد که «برجام» چگونه بوده است و تاثیرات اقتصادی آن تا چه حد روند های موجود را در همان سالها ی کوتاه اجرایش متحول کرده بود.
«برجام» به عنوان یک اقدام اساسی و مهم توسط دولت آقای روحانی، مانعی را از سر راه اقتصاد برداشت. یعنی قبل از «برجام» اقتصاد دچار عدم تعادل های جدی و شدیدی بود که با امضای برجام موانع مربوط به مبادلات تجاری و بانکی و مراوده با اقتصاد جهان رفع شد ولی بعد از چند سال توسط دولت ترامپ از نظر اقتصادی و تحریم ها باز به نقطه ی اول برگشتیم، با این حال نباید تصور کرد که «برجام» حلال مشکلات بوده و یا از این به بعد گره گشای تمام مشکلات خواهد بود.«برجام»تا زمانی فعالیت نیم بند خودش را داشت، عدم تعادل ها را رفع کرد و روند کلی اقتصاد را متعادل ساخت.
بسیاری از مشکلات کلی اقتصاد ایران به سیاست ها و ساختارهای غلط داخلی گذشته بر می گردد،ولی همان برجام نیم بند، موانع تعامل با دنیا را به حداقل رساند. در ارتباط با مبادلات بانکی و مالی با دنیا به سیاست گذاری ها و برنامه های اقتصادی اصلاح گر ،شدیداً نیازمندیم. البته در ابتدای اجرای برجام شاهد موفقیت ها و گره گشایی های زیادی در عرصه اقتصادی بودیم و با برقراری روابط کارگزاری سوئیفت، ارتباطات بانکی هم وارد فاز جدید شد. ضمن اینکه افزایش حجم سرمایه گذاری های خارجی و گسترش داد و ستد های تجاری نوید گشایش های جدیدتری را می داد.
بد عهدی امریکا و کم توانی اروپا و اقدامات دشمنان خارجی برجام و همراهی برخی در داخل با آنان
هر چند که بد عهدی دولت ترامپ و عدم مقاومت منطقی کشورهای اروپایی امضاء کننده برجام چشم انداز این توافق را دچار ابهامات متعددی کرد، ولی هیچ کدام از این مباحث از اهمیت این توافق، کم نمی کند. دولت روحانی برای به نتیجه رسیدن این توافق با هدایت رهبری تلاش فوق العاده ای داشته است که ضرورت دارد با استفاده ی بهینه از استراتژی سیاست خارجی یعنی «حکمت,عزت و مصلحت» به شکل واقعی برای ارتباطات بین المللی در همگرایی بین ایران و جهانیان و همچنین به شکل متقابل بر پایه تامین منافع ملی و حفظ این توافق تاریخ ساز حرکت نماییم.
باید قبول کنیم که حتی برجام نیمه جان کنونی هم به کابوسی برای نتانیاهو،ترامپ و تمام تندرو های عالم تبدیل شده است و به همین خاطر است که دشمنان قسم خورده این سرزمین در خارج و برخی نیز در داخل با نیت های مختلف ،خواهان از بین رفتن برجام بوده و هستند.
دشمنان خارجی ایران به این نتیجه رسیده اند که با بودن برجام و حضور ایران در آن ،نمی توانند در مناسبات بین المللی ،ایران را حذف و یا در انزوای کامل قرار دهند،پس تمام تلاش شان را انجام می دهند تا برجام از بین برود ویا ایران از آن خارج شود تا پروژه ی انزوای بین المللی ایران براحتی فراهم شود.
مخالفان همیشگی داخلی مذاکرات هستهای،اقای احمدینژاد و تمام همفکران ایشان
این قلم باز تاکید دارد یادآوری نماید مخالفان کنونی برجام از نقطه شروع یعنی در کشور عمان ،مخالفان مذاکرات هسته ای از اول با آن مخالف بودند،اقای احمدینژاد و تمام طیف همفکران شان هیچ وقت نتوانستند با این موضوع یعنی مذاکرات و برجام کنار بیایند و در دوران بد عهدی ترامپ و عدم جدیت اروپاییان، بهترین فرصت را برای از بین بردن برجام در داخل با شعارهای عوام فریبانه و پوپولیستی دفاع از حقوق ملت در فرآیند زمانی کوتاه و با عجله و بدون کار کارشناسی و با شائبه های سیاسی،جناحی و انتخاباتی، طراحی و تصویب کردند تا به خاطر دستاوردهای دولت روحانی در این زمینه و همچنین مخالفت با دولت وقت ( دولتآقای روحانی) ،کمترین توجهی به منافع ملی ننمایند.
این موضوع جای تعمل داشت ودارد که چرا برخی درست در جهت اهداف نتانیاهو،ترامپ و دیگر تندرویها ی بینالمللی یعنی از بین بردن برجام در داخل کشور با آنان هم داستان شده اند؟!.
باید تذکر داده شود که خروج از برجام توسط ایران یعنی شروع دور جدید تحریم ها و فشار بین المللی با اجماع جهانی علیه ایران.
صاحب نظران باور دارند که صبر راهبردی چند سال اخیر جمهوری اسلامی ایران و شکست ترامپ و بازگشت بدون قید و شرط آمریکا به توافق هستهای (برجام)،می تواند در سایه برخورداری از مکانیسم برجام،اقتصاد نامتعادل ایران را به تعادل برساند و فشار را از گرده های ناتوان مردم کم کند.پس ضرورت دارد تا با هوشیاری و حفظ مبانی حکمت،عزت و مصلحت بصورت واقعی نه جناحی و شعاری، از فرصت سوزی تاریخی در ارتباط با برجام پرهیز شود.
خوشبختانه ورق برگشت و برجام در حال مفید شدن
حال که دولت آقای رئیسی ،زمام امور اجرایی کشور را بر عهده دارد ، به تعبیر مخالفان آتشین برجام در دولت آقای روحانی ،شرایط برای بازگشت ایران به برجام آماده شده است!! با توجه به اینکه برجام همان برجامی است که در دولت روحانی مذاکره و امضاء شده و تغییر قابل توجهی هم قرار نیست بکند ،چرا برخی این همه سختی و هزینه را برملک و ملت رواداشته و هم اکنون نیز روا می دارند؟!
واقیعت اقتصاد ایران و زندگی سخت ایرانیان در شرایط کنونی ،حکم می کند تا هرچه سریعتر به توافقی جامع و مبتنی بر اصول حکمت،عزت و مصلحت واقعی با آمریکا و اروپایی ها حاصل شود تا هم مناسبات اقتصادی داخل کشور و هم مناسبات اقتصادی بین المللی و منطقه ای وارد شرایط منطقی گردد و مشکلات به حداقل برسد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0