توهمات نو اصولگرایان و تندروهای انقلابی  در مجلس و سطح جامعه و مخاطرات جدی آن برای کشور

بهترین سیاست مدیریت بحران کنونی و هم افزایی برای تعمیق سیاست تنش زدایی با محافل بین المللی با حفظ تمامیت ارضی و اقتدار ایران است

    علی کریمی پاشاکی___ روزنامه نگار__برخی رفتارهای نواصولگرایان و تندروهای انقلابی در چند سال اخیر همانند رفتار های دولت های نهم و دهم و سیزدهم برای کشور دارای هزینه‌های سنگین و مخاطرات جدی بوده است. شاید این نحله ی سیاسی تندرو انقلابی و نو اصولگرایان خودشان از عواقب هزینه ها و زیان های رفتارهایشان […]

 

 

علی کریمی پاشاکی___ روزنامه نگار__برخی رفتارهای نواصولگرایان و تندروهای انقلابی در چند سال اخیر همانند رفتار های دولت های نهم و دهم و سیزدهم برای کشور دارای هزینه‌های سنگین و مخاطرات جدی بوده است.
شاید این نحله ی سیاسی تندرو انقلابی و نو اصولگرایان خودشان از عواقب هزینه ها و زیان های رفتارهایشان بر علیه منافع ملی ،خبر ندارند و با کمال تأسف شاید تلقی شأن از سیاست ورزی همین رفتارهای تند و رادیکال و حذفی است.
اما هر توضیح و یا توجیهی برای آن بیاورند ،نمی توانند جلوی زیان های سنگین این نوع رفتارها را که متوجه منافع ملی و معیشت ایرانیان تاکنون شده است را بگیرند.
برای نمونه مناظره ی اقتصادی معروف بین آقایان غنی نژاد- درخشان توسط افکار عمومی نه از سیمای جمهوری اسلامی بلکه از شبکه های اجتماعی و فضای مجازی بسیار دیده شد. برخی از دیدن انبان تهی از دانش آقای مسعود درخشان ،تئوریسین اقتصادی نواصولگرایان و تندروها شگفت زده شدند.
او استاد الهام بخش تعدادی از اعضای قدیم و جدید کابینه دولت سیزدهم  به شمار می رفت و می توان بخشی از ضعف های کارنامه ی اقتصادی دولت سیزدهم را به پای
دیدگاه ها و نظرات او باید نوشت.

آقای‌ مسعوددرخشان که به ایشان عنوان علمی پروفسور هم داده می‌شود، پیش تر هم گفته بود :
«بایدهمه بانک ها را منحل و آن ها را در یک بانک تجمیع کرد” یا ” بازار مبادلات سکه را باید در کشور جمع کرد».
اما واقعیت این است که شنیدن اظهارات آقای درخشان برای کسانی که با مواضع طیفی به نام نو اصول گرایان و تندروها  آشنایی دارند نه عجیب بود و نه بدیع! به عبارت دیگر این مجموعه از یک الگوی خاص فکری  __رفتاری پیروی
می کنند که می توان برخی از مولفه های اصلی آن را به شرح زیر فهرست کرد:

سیاست زدگی مفرط،

برای  تندروها و نو اصول گرایان انقلابی  سیاست مهمترین حوزه ی  تحلیل و فعالیت محسوب می شود. ظرفیت بسیج توده ها، تمایل شگفت ایرانیان به اظهار نظر بدون احساس نیاز به متخصصان، و سیاسی شدن تمام عرصه های زندگی در ایران معاصر شاید بتواند بخشی از این علاقه را توجیه نماید. کمتر ممکن است گفت و گویی را ببینید که از طرف انقلابی های تندرو به سیاست آن هم از نوع زرد و روزمره اش آلوده نشده باشد. امری که می تواند به مثابه گل آلود کردن عرصه ی مباحثه و گرفتن ماهی مقصود از آن تلقی شود. آنان به جد معتقدند که برای رسیدن به هدف از هر وسیله ای بایستی استفاده کرد!.

تئوری نظریه ی توطئه ,

تندروها و نو اصول گرایان انقلابی  از معتقدان به نظریه ی توطئه هستند که در پشت هر قضیه ای اثری از تلاش بیگانگان را می بینند. صهیونیسم جهانی، لژهای فراموسونری، وهابیون و تجزیه طلب ها هم در زمره ی این توطئه گران تلقی می شوند.
اگر چه ایران به دلیل قرار گرفتن در خاورمیانه همواره در معرض دسایس برخی از دشمنان از جمله صهیونیست ها و امپریالیسم جهانی و.. بوده است ولی بنا کردن همه ی تحلیل ها بر بنیان نوعی توطئه اندیشی از سوی این جریان می تواند تدابیر و سیاست ورزی عاقلانه را از مسیر حقیقت و واقعیت ها دور کند.

اراده گرایی  افراطی،

تندروها و نواصول گرایان انقلابی با بی اعتنایی به ساختارهای عمدتا تاریخی که عزم ما را برای تغییر محدود می سازند شعار ” ما می توانیم” را به ترجیع بند سخنان خود تبدیل کرده اند. به باور ایشان جهان اکنون به عرصه ی «جنگ اراده ها»تبدیل شده و واقعیت ها چنان نرم و موم آسا شده اند که می توان آن ها را به هر شکلی درآورد. از همین رو می کوشند تا با تولید روایت هایی از تلاش برای بر هم زدن نظم جهانی و مدیریت نوین آن، اراده گرایی خود را محقق سازند که در عالم واقعی و حقیقی چنین نیست.

اتهام زنی برای حذف منتقدان و مخالفان

غرب گدایی، غرب گرایی، اجنبی پرستی، وطن فروشی، ضدیت با اسلام، و مزدوری بیگانه تنها بخشی از زرادخانه ی تندروها و نو اصول گرایان انقلابی در راستای اتهام زنی و حذف منتقدان و مخالفان قانونی محسوب می شود. ایشان هر جا که در استدلال
کم می آورند به ایراد اتهام مبادرت می ورزند تا بتوانند با مرعوب کردن طرف مقابل از ریزش در میان هواداران خود اجتناب نمایند. از همین رو کمتر گفت و گویی می توان سراغ داشت که با صبوری نمایندگان تندروها و نو اصولگرایان انقلابی مواجه شده و به نحوی آرام و‌مسالمت آمیز خاتمه یافته باشد.

توهمات و خیال پردازی های آنچنانی

 

تندروها و نواصول گرایان انقلابی از قوه ی تخیل بالایی بهره می برند که مرزهای آن گاهی به توهم
پهلو می زند. ادعاهایی مانند؛ خود حق پنداری و دیگران را باطل دانستن ،تبدیل ایران به اقتصاد نخست جهان، سودای قانون نویسی برای دنیا، ایجاد شغل با یک میلیون تومان، تولید لامبورگینی در کشور، و تاسیس اقتصاد اسلامی تنها بخشی از این خیال پردازی ها محسوب می شود.
اگر چه آرزو بر جوانان عیب نیست اما اگر این ادعاها بیش از این حد که در آن قرار داریم ،به بنیانی برای سیاست گذاری و تصمیم سازی و تصمیم گیری تصویب قوانین، نظارت و…تبدیل شود، می تواند شرایط بسیار مخاطره آمیزی را برای ایران در جهان کنونی ایجاد کند.
علی ایحال ، ضرورت دارد تا دلسوزان واقعی ملک و ملت و تمام جریان ها، گروهها و احزاب و نحله ها و سلایق سیاسی اعم از اصولگرایان میانه‌رو ، اصلاح طلبان و اعتدال گرایان با مدیریت بحران و لحاظ تأمین منافع ملی و عزت و اقتدار ایران و ایرانیان هم افزایی و همگرایی خود را برای تقویت سیاست تنش زدایی در ابعاد بین المللی را بیش از پیش جدی بگیرند و از وقوع خدای ناکرده جنگی خانمان برانداز و ویرانگر در منطقه ی خاورمیانه جلوگیری شود.