بی اعتمادی و کاهش سرمایه اجتماعی و پروپاگاندای غیر واقعی تولید واکسن و هزینههای آن /مشارکت پایین مردم در انتخابات مجلس یازدهم را جدی بگیریم
تجربه نشان داده است حتی دولت های تمامیت خواه نیز نمی توانند بی خیال سرمایه های اجتماعی خود باشند.سرمایه اجتماعی هر کشور یکی از محورهای اساسی توسعه ی پایدارمحسوب می شود.مهندسی و معماری این ستون ظرافت های خاص خود را دارد.کارکرد سرمایه اجتماعی برای امر توسعه در بسیاری از موارد […]
تجربه نشان داده است حتی دولت های تمامیت خواه نیز نمی توانند بی خیال سرمایه های اجتماعی خود باشند.سرمایه اجتماعی هر کشور یکی از محورهای اساسی توسعه ی پایدارمحسوب می شود.مهندسی و معماری این ستون ظرافت های خاص خود را دارد.کارکرد سرمایه اجتماعی برای امر توسعه در بسیاری از موارد از سرمایه اقتصادی یک کشور نیز مهم تر خواهد بود.اعتماد سازی در سایه بی اعتمادی و یا کم اعتمادی به ساخت واکسن کرونای ایرانی یکی از نشانه های بارز این موضوع است.
اگر “اعتماد” و “مشارکت مدنی” را به عنوان دو مؤلفه ی مهم سرمایه اجتماعی ( مردم) بدانیم با کمال نگرانی باید گفت؛ نشانه هایی هم هست که بنظر می رسد سرمایه اجتماعی جامعه کنونی ایران در پایین ترین سطح چابکی و کارآمدی خود قرار دارد.
« بوردیو»، “سرمایه اجتماعی را، جمع منابع واقعی و بالقوهای می داند که محصول یک شبکهای بادوام است”.این شبکه در ایران کنونی ما نه تنها اعتبار نگرفته است بلکه به طور شایسته مورد پشتیبانی دولت ها نیز قرار ندارد.
کاهش مشارکت مدنی مردم در انتخابات مجلس یازدهم زنگ خطر جدی
اگر چه ممکن است وضعیت نحیف سرمایه اجتماعی کشور در کوتاه مدت، خوشایند بخش هایی از سیستم باشد اما عوارض منفی این خوشایندی در دراز مدت بسیار بیشتر از شعف آن است. مشارکت ۲۵ درصدی مردم تهران در انتخابات مجلس یازدهم و میانگین مشارکت ۴۵ درصدی این انتخابات در کل کشور؛یک نمونه روشن دیگری از مطلوب نبودن وضعیت سرمایه اجتماعی در کشور است.این وضعیت نامطلوب اگر چه به کام عده ای شده است اما این کامیابی هرگز دوام نخواهد آورد.
اکنون که واکسن کرونا توسط متخصصان کشور وارد مرحله بالینی و تست انسانی خود شده است بار دیگر بنظر می رسد باور کردن اثربخشی این واکسن در بند و طلسم بی اعتمادی و کاهش سرمایه اجتماعی گرفتار شده است.از گفته ای که “خرید واکسن کرونا را طرحی برای به زانو درآوردن ایران و یک نوع تئوری توطئه می داند تا تلاشی که در مقابل این جبهه ، برای اختصاص میلیون ها یورو جهت خرید واکسن می شود” همگی نشانه ای از پارادوکس چند صدایی در داخل است که به شدت به کاهش اعتماد و سرمایه اجتماعی کمک کرده است.
سرمایه اجتماعی به عنوان یک منفعت ملی
کسانی که در این سالها به سرمایه اجتماعی بی اعتنایی و با عملکرد خود زمینه بی اعتمادی را در جامعه تقویت کرده اند باید بدانند که سرمایه اجتماعی، یک منفعت شخصی نیست؛بلکه می تواند برای تمامی بخش های کشور منفعت بزرگی داشته باشد.اگر بخش های اقتصاد وبهداشت جامعه با هزینه های کلان به واکسن کرونا دست یابند چنانچه پشتوانه سرمایه اجتماعی نداشته باشد همه چیز در هاله ای از ابهام باقی می ماند.
فرار مغزها و نخبگان و مسئله ی بیاعتمادی عمومی
به فرار مغزها و نخبگان توجه نکردیم ، گرفتار فرار توده ها و قشرهای عادی جامعه شدیم.بی اعتمادی در بخش های کوچک تر جامعه را بی اهمیت نشان دادیم، گرفتار بی اعتمادی عمومی جامعه و ریزش سرمایه اجتماعی شدیم.بر اساس یک پایش اجتماعی تا قبل از کرونا ۲۳ میلیون نفر از ایرانیان میل به ترک وطن داشتند.
سرمایه اجتماعی و فرآیند تولیدواکسن کرونا
اکنون که متخصصان کشور در وضعیت سخت تحریم و نابرابری جهانی،تلاش می کنند به واکسن کرونا دست یابند ، طلسم بی اعتمادی و کاهش سرمایه اجتماعی بر تلاش آنها سایه افکنده است و ناچار می شوند تست این واکسن را ابتدا بر روی فرزندان خود آزمایش کنند.با این حال راحت بگویم؛ عده ی زیادی هستند که همچنان تولید این واکسن را نه برای مسئولین و طبقه سرمایه دار جامعه، بلکه برای طبقه ها ی پایین تر جامعه می دانند.بر اساس بی اعتمادی عمومی ، چه بسا عده ای فکر می کنند واکسن کرونای مسئولین همان ۱۵ هزار دوزی است که به زودی از آمریکا وارد ایران خواهد شد.
تقویت سرمایه اجتماعی با شعار های غیر واقعی ممکن نیست
تقویت سرمایه اجتماعی با شور وشعار حاصل نمی شود. باید اجازه داد نهادی های جمعی و مدنی فعالیت گسترده تر و اثربخش تری در عرصه های عمومی داشته باشند. دولت ها وکلیت سیستم نباید از شبکه ای که به چابکی سرمایه اجتماعی و طبقه متوسط کمک می کند بترسند، یا که حمایت از سرمایه های اجتماعی را تنها در راستای منافع خود شل وسفت کند. اگر حاکمیت در تقویت غنی تر کردن این شبکه تلاش واقعی از خود نشان ندهد آن زمان که برای یک مسئله و یا چالش ملی ؛ مانند ساخت واکسن کرونا ؛ تلاش واقعی دارد با خطر بی اعتمادی عمومی روبرو می شود.
علی کریمی پاشاکی_ روزنامهنگار
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0