تجربه ی تلخ مطلق گرایی سال ۸۴ را بر می گزینیم و یاتجربه ی خوب سالهای ۹۲ و ۹۶ را این بار با انتخاب دکتر پزشکیان
یادم میآید در انتخابات سال ۸۴، تلاش ما برای قانع کردن مردم از جمله نخبگان کشور، برای شرکت در انتخابات به نتیجه نرسید. استدلال این بود که خاتمی چکار کرد که دکتر معین بتواند بکند؟ *مگر خاتمی نگفت رئیس جمهور تدارکاتچی است؟!* خب در آن دوره اشتباه ما، در معرفی کاندیداهای متعدد، مزید بر […]
یادم میآید در انتخابات سال ۸۴، تلاش ما برای قانع کردن مردم از جمله نخبگان کشور، برای شرکت در انتخابات به نتیجه نرسید. استدلال این بود که خاتمی چکار کرد که دکتر معین بتواند بکند؟
*مگر خاتمی نگفت رئیس جمهور تدارکاتچی است؟!*
خب در آن دوره اشتباه ما، در معرفی کاندیداهای متعدد، مزید بر علت شد و انتخابات به مرحله دوم کشید. در مرحله دوم هم هرچه تلاش کردیم نخبگان را به حمایت از مرحوم هاشمی قانع کنیم موفق نشدیم. همه مطلق گرا شده بودند! در نتیجه شد آن چه نباید میشد و همگی به تحمل خفت ۸ سال ریاست جمهوری احمدی نژاد مجازات شدیم!
*تازه آن جا بود که یادمان آمد، به رغم تمام کاستیها و بستن روزنامهها و دستگیری دانشجویان و فاجعه کوی دانشگاه و …، درخشانترین دوران پس از انقلاب دوران ریاست جمهوری خاتمی بود!* اما دیگر دیر شده بود. حماسه ۸۸ هم برای جبران اشتباه و فرصت سوزی سال ۸۴ کافی نبود، تا رسیدیم سال ۹۲ ظاهراً ۸ سال عذاب کیفر فرصت ناشناسی همه ما را واقع بین کرده بود. این شد که به میدان آمدیم به روحانی، که نه اصلاح طلب بود و نه آنچنان آزادیخواه، فقط به خاطر این که شعارش تغییر سیاست خارجی بود، رأی دادیم.
نتیجه دور اول ریاست جمهوری روحانی، امضای برجام و *بالاترین رشد اقتصادی جهان* یعنی (رشد ۱۳ در صد) و *بالاترین رشد اقتصادی بدون احتساب نفت در منطقه* (رشد ۸ درصد)، فعالیت مجدد انجمنها و احزاب و روزنامه ها و … بود، اما از شانس بد روحانی، دیوانهای به نام ترامپ در آمریکا پیروز شد و از برجام خارج گشت و ۲ سال کرونا بعلاوه تحریمهای شدید، اقتصاد کشور را فلج کرد.
فروش نفت به سیصد هزار بشکه رسید و کاسبان تحریم هم به میدان آمدند و ناآرامیهای داخلی با نقش فعال و تحریک اولیه برخی نهادها برای زمین زدن دولت روحانی و همراهی بر اندازان خارج نشین رقم خورد تا باز یادمان برود که واقعاً فرق میکند، اینکه حتی روحانی غیر اصلاح طلب با دیدگاههای معتدل برای آزادی و رفاه نسبی مردم بهتر است یا امثال احمدی نژاد!
“امروز هم فرصت دیگری پدید آمده تا صحنه را عوض کنیم.”
*وقت آن رسیده که باور داشته باشیم، فرق میکند اینکه رئیس جمهور ناکارآمد و صرفا تابع محض باشد یا فرد شجاع و عالم و صادق و شایسته ای مثل دکتر پزشکیان؟!*
اما، آیا مانند تجربه ۸۴ با مطلقگرایی و رؤیای مطالبات حداکثری این فرصت را از دست خواهیم داد یا مانند سال ۹۲ با واقع نگری و منطقی کردن مطالبات و حداقل برای داشتن یک زندگی بهتر از این فرصت بهره خواهیم برد و بعدها پشیمان نخواهیم شد؟!
نهم تیر، پاسخ این سؤال روشن خواهد شد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0