«ثبات، حق مسلم ماست؛ ایران میتواند از پارادوکس کاخ سفید برای ساختن آینده بهره ببرد!
مجید رضاییان استاد دانشگاه طی یادداشتی نوشت: درسهای ارتباطات بهعنوان میان رشته علوم و عرصههای دیگر، این آموزه را گوشزد میکند که اقتصاد و سباست – دو عرصه بسیار «پر ریسک» در ایران – به سرمایه ارتباطی و اجتماعی – بیش از پول و امکانات نیاز دارد؛ این مذاکره شایسته است به این نتیجه منتهی […]
قدری صریحتر و البته صادقانه این است که ثبات بهجای ریسک، حق مسلم ماست؛ شناخت این «حقهای مسلم»، نیازمند «پنجره تازه» است به گمانم. بیتردید.
دوم) هسته سهگانه این مذاکرات – فارغ از شکل مستقیم و غیرمستقیم آن – از دید امریکای ترامپ و متحدانش – بهویژه با جنگ تعرفهها یک ترکیب پارادوکسیکال و یا دوگانه پدید آورده و در برابر هیات ایرانی قرار داده است؛ همانگونه که ما در حاکمیت نسبت به امریکا دیدگاه یکسانی نداریم آنها هم دچار چندگانگی نسبت به ایران هستند. یعنی چه؟ دقیقاً این که برخیها در کاخ سفید دنبال جنگ و تنش هستند و تیم سرمایهگذاران دنبال توافق و صلح و سرانجام، سرمایهگذاری در ایران.
این ترکیب نهچندان همگون در کاخ سفید، جدای از مذاکرات هستهای «امنیت منطقه» را هم مدنظر دارد. امری که ایران با آن «فعلاً» موافقتی ندارد که جزو مذاکرات باشد. بیتردید ایران اما، میتواند از پارادوکس موجود در کاخ سفید، بهره لازم را ببرد و از گسترده شدن دایره مذاکره نهراسد و پا پس نکشد؛ زیرا نتیجه، مهمتر از خود مذاکره است.
بنابراین، تقویت «جناح سرمایهگذاران» در برابر «جناح تندروها»، درست همان نقطهای است که مواضع ما را تقویت خواهد کرد و به کسب امتیازات بالاتر، در چارچوب دوگانه منافع ملی – امنیت ملی منتهی خواهد شد.
جالب است بدانیم ارزیابیها نشان از آن دارد که ترامپ به جریان سرمایهگذاران نزدیکتر است تا رادیکالهای جنگطلب کاخ سفید.
سوم) حفظ ابتکار عمل تهران در پاسخ احتمالی مثبت به موضوعات غیرهستهای این دور از مذاکرات، کار پیچیده و البته هوشمندانهای است؛ اما ناشدنی نیست.
فراموش نکنیم باقیماندن استخوان لایزخم – پس از ۴۵ سال – بین ایران و امریکا، «توافق سست» را به دنبال خواهد داشت که با کمترین تنشی، از بین میرود.
الان وقت حل جدیتر تنشهای موجود به جز موضوع هستهای نیز، هست.
آخر) سرمایهگذاری و قراردادهای همکاری میان دو کشور، هر توافقی را در هر سطحی، «تضمین» میکند؛ راهی جز این هم وجود ندارد. البته که در قراردادها منافع طرفین در نظر گرفته میشود و باید هم گرفته شود؛ منتها توافق، گام اول و انعقاد همکاریهای اقتصادی – بهویژه در عرصههای زیرساختی و سپس فناوری و هوش مصنوعی، گردشگری و آینده انرژی منطقه – در گام دوم دست ما را در مقایسه با کشورهای رقیب و همسایه، بالاتر خواهد بُرد؛ این جدای از یک ضرورت استراتژیک، سبب بازگشت جدی ایران به معادلات غیراقتصادی نیز میشود؛ ریسک را به حداقل میرساند و ایران در سال ۲۰۳۰ در جایگاهی متفاوت خواهد نشست. شک نکنیم.
یادمان باشد که «ظرفیتهای این کشور» غیرقابلتصور است. ظرفیتهایی که آنها هم حق مسلم ماست؛ برای ساختن آیندهای روشن البته. از هوای پاک گرفته تا بازگشت نخبگان به کشور. تمام.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0