نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
روز خبرنگار در ایران، برای گرامیداشت یاد و خاطره ی یکی از ما که در قربانگاه تحجر طالبانی و واپسگرایانه به خاک و خون کشیده شد.«محمود صارمی» راوی اطلاع رسانی ، روشنگری و آگاهی است. محمود صارمی قربانی راه برتری فرهنگ و آگاهی بر سیاست بازی بود و روز ۱۷ مرداد روزی برتر از سیاست […]
روز خبرنگار در ایران، برای گرامیداشت یاد و خاطره ی یکی از ما که در قربانگاه تحجر طالبانی و واپسگرایانه به خاک و خون کشیده شد.«محمود صارمی» راوی اطلاع رسانی ، روشنگری و آگاهی است. محمود صارمی قربانی راه برتری فرهنگ و آگاهی بر سیاست بازی بود و روز ۱۷ مرداد روزی برتر از سیاست است. خبرنگاران در جای جای این جهان پهناور و گاها بی رحمانه به شکل های مختلف به مسلخ می روند و یا آنچنان سختی تحمل می کنند که دیگر روح و جانشان برای آگاهی دادن و خبر نگاری و خبر رسانی و اطلاع رسانی نمی ماند و پرپر می شوند. قطعا شرافت کاری و وجدان حرفه ای برای روزنامه نگاران و خبرنگاران واقعی حرف اول را در این بازار مکاره می زند، بازار مکاره ای که استعمارگران و مستبدین و عوامل متمول و انحصار گر آنان طوری طراحی کرده اند تا حق را باطل و زشت را زیبا جلوه گر نمایند.
در این بازار مکاره خبرنگاران و روزنامه نگاران شرافتمند حاضرند برای روشن شدن حقایق برای مردم رونمایی چهره ی پلید عوامل زشتی زندگی آنان، سخت ترین مشکلات حتی مرگ را نیز تحمل نمایند تا رسالت واقعی خود را به انجام رسانند. کاری که محمود صارمی و هزاران خبرنگار قربانی استثمار ، استبداد،تحجر و واپسگرایی تا کنون انجام داده و می دهد. ناگفته نماند، خبرنگاران و روزنامه نگاران علی رغم ذات کار پرمسئوولیت و مهم حرفه ای شان که می بایست سختی های فراوانی را تحمل نمایند ولی در آوردگاه زندگی مادی به اندازه ی سختی های حرفه ای خود از نعمات مادی برخوردار نیستند. درصد بالایی از همکاران شریفم، زندگی ساده و محقر انه ای دارند. البته این را بایستی متذکر شوم فعالین واقعی عرصه ی اطلاع رسانی حلاوت و شیرینی این زندگی ساده را به هیچ مطاع و تحفه ای نخواهند فروخت. آنان ساده اند و ساده زیستن و فارغ از استرس فلان چک برگشتی در این روزگار را با هیچ چیز دیگری عوض نمی کنند. روزنامه نگار و خبرنگار واقعی باید عادت کند که برای مردم زندگی کند و برای اذیت و آزار و تبعیض ببیند و حتی برای مردم بمیرد، چون با خوشی های شهروندان شاد و با اندوهشان غمناک می شود.
ما خبرنگاران و روزنامه نگاران، فقط اسیر یک برگ تقویم در طول سال هستیم ،همین و بس….
نه برخوردار از جریان آزاد اطلاعات ،شدیدا خود سانسوری را در ما نهادینه کردهاند ،
… ما خبر را می گیریم و می سازیم و می پردازیم، ما اصحاب خبر و رسانه ایم. شاید هیچ چیزمان به هیچ چیز دیگرمان نخورد، اما یک چیز مشترک داریم، یک حلقه وصل، یک عنصر برانگیزنده که ما را با همه ی تلاطم ها در یک مسیر مستقیم نگه داشته است و آن، «عشق» است. ما عاشقیم، عاشق بوی کاغذ، عاشق هیجان خبر، عاشق بازی با کلمات و الفاظ، دوستدار تغییر و تحول و مخالف جمود و ایستایی و اینچنین شد که ما روزنامه نگار شدیم و هنوز مانده ایم…. شاید هیچ دلیل عقلی و منطقی برای ماندگاری در این حوزه نداشته باشیم، وقتی قیمت اجناس و کالاها روی آسانسور سوار است، وقتی برخی یک شبه میلیاردر می شوند و تو چشم به راه اندک درآمدی … وقتی که همه هنگامی که می گویی شغلت روزنامه نگاری است یک جوری نگاهت می کنند که نمی دانی تمجید است یا تقبیح اما خودت می دانی، متفاوتی، شغلت، عشقت و حرفه ات…. پس بی خیال همه این نگاه ها، بی خیال همه این دودو تا چهار تاها. ما روزنامه نگاریم و خواهیم ماند.
در رسانه نگاری دیجیتالی و جدید در مواردی متعدد دقت و صحت فدای سرعت در اطلاع رسانی می شود
نقطه ی قوت مطبوعات و رسانه نگاری مکتوب دقت و صحت اطلاع رسانی را فدای سرعت اطلاع رسانی نم کند
رسانه نگاری مکتوب یا همان روزنامه نگاری سخت ترین روزهای حیات خود را از بدو پیدایش تا به امروز در ایران را تجربه می کند. تیراژ نسخه های کاغذی به کمترین حد خود رسیده ، برخی روزنامه نگاران با سابقه دیگر انگیزه ی سال های پیش خود را ندارند، جوانان جویای نام کمتر می توانند افقی پیش روی آینده ی خویش ترسیم کنند و همچنین وجود خبربر های فراوان بجای خبرنگار در گیلان و شاید کشور بازار کار حرفه ای و واقعی روزنامه نگاری و خبرنگاری واقعی را در هاله ای از ابهام برده است….. تلاش برخی نهادهای حکومتی برای پرورش خبرنگار و تشکیل کلاسهای آموزش خبرنگاری و مخاطب شناسی توسط برخی نهادهای حکومتی برای روزنامه نگاری و خبرنگاری واقعی در ایران و گیلان حرف و حدیث هایی درست کرده است….. و همچنین ظهور شبکه های اجتماعی و فضای مجازی و سایت های متنوع این پرسش را بوجود آورده که نکند دوران روزنامه های کاغذی یا همان مطبوعات مکتوب شاید به سر آمده و مخاطبان هر آنچه را می خواهند، می توانند در گوشی های تلفن همراهشان پیدا کنند.
کار به جایی رسیده که برخی کارشناسان سخن از بحران مخاطب و مرگ مطبوعات مکتوب گفته اند و دیگران را به خداحافظی با اینگونه از رسانه ها تشویق می کنند.!!!
قطعا نمی توان منکر اهمیت و اثر گذاری رسانه های دیجیتالی و نوین شد، اما شاید یک بار هم بد نباشد به این پرسش بپردازیم که آیا افول مطبوعات صرفا محصول ظهور رسانه های نوین و مجازی است؟ اگر نه، آیا نمی توان برای برداشتن موانع پیش رو تلاش کرد؟ آیا مطبوعات مکتوب و نشریات ایران نمی توانند دوباره روزهای اوج را تجربه کنند یا اوجی دیگر و متناسب با جهان جدید را رقم بزنند؟
علی ایحال ،با توجه به نقش انکارناپذیر شبکه های اجتماعی و فضای مجازی و سایت های خبری و تحلیلی ،یکی از نقاط ضعف فضای جدید و دیجیتالی رسانه ای ،فدا کردن دقت و صحت در اطلاع رسانی در قبال سرعت می باشد و همین سرعت در اطلاع رسانی باعث شده است تا هم شکایت ها،گله ها و تصحیح و پوزش ها در فضای رسانهای کشور بشدت زیاد شود که این وضعیت در مطبوعات و رسانه نگاری مکتوب و کاغذی خیلی خیلی کمتر دیدهشده و می شود ،چون در رسانه نگاری مکتوب یا مطبوعات تقریباً هیچ وقت دقت و صحت فدای سرعت نمی شود. پس اطلاع رسانی توسط شبکه های اجتماعی و فضای مجازی و سایت ها هم دارای نقاط ضعف و قوت است،همانند مطبوعات.
این مطلب بدون برچسب می باشد.