نگاهی کوتاه به عملکرد نه چندان موفق شوراهای شهر و روستا در سطح کشور و استان تا به امروز ؛

شوراهای شهر عملاً و در کل در انجام ماموریت های خود موفق نبوده‌اند/سؤاستفاده های مختلف برخی از اعضای شورا ها و دخالت‌های سیاسی در نهاد اجتماعی و مدنی شورا سم مهلک عملکرد شورا هاست/فقدان مدیریت واحد شهری و نبود فرهنگ مدیریت جمعی از پاشنه آشیل های مدیریت شورایی می باشد

حاکمیت بایستی برای موفقیت مدیریت اجتماعی و شورایی ، فداکاری بیشتری بخرج دهد

علی کریمی پاشاکی ــ روزنامه نگار__شورای شهر نهادی مدنی و اجتماعی بر گرفته از بطن مردم است که در نزدیک به سه دهه از ظهور خود اگر چه نقطه عطفی در مدیریت محلی کشور محسوب می شود، ولی نتوانسته است بنا به دلایل مختلف به جایگاه خود دست پیدا کند و این در حالی است که این نهاد مردمی می تواند و می بایست قویترین تشکیلات مدیریتی در کشور باشد.
شکل گیری شوراهای اسلامی کشور در سال ۱۳۷۷ با حرف و حدیث های زیادی بین دولت اصلاحات و برخی ها در مدیریت های ارشد کشور برای مخالفت با اجرایی شدن این اصل مهم قانون اساسی همراه بود که بالاخره اجرایی شد.
دولت اصلاحات در صدد گسترش استفاده از ظرفیتهای قانون اساسی و توان مشارکت شهروندان در اداره امور شهرها و روستاها به دست مردم بود.
اما این حرکت به دلیل آن که فاقد بسترهای مناسب در جهت سیر سالمِ انتقال قدرت بود نه تنها مشکل و گرهی از معضلات شهر و روستاهای کشور را تاکنون به صورت چشمگیری باز نکرده بلکه خود در موارد زیادی باعث بروز مشکلات فراوانی شده ، از جمله باعث افزایش توقعات ملی و مطالبات مردمی گردیده است، بدون داشتن دامنه ی مسئولیت ها و مدیریت گسترده و مدیریت واحد شهری و روستایی.

نقص قوانین ،نبود مدیریت واحد شهری و دخالت‌های سیاسی و سؤ استفاده های آنچنانی …

از جمله عواملی که باعث شد تا شورای شهر بعد از حدود ۲۷ سال از ظهور خود هنوز نتواند جایگاه واقعی خود را پیدا کند،
می توان به « نقص قانون » و « نبود سیستم مدیریت واحد شهری » و بعضاً برگزاری سیاسی و سلیقه ای انتخابات و عدم راهیابی شایستگان به شوراها اشاره کرد.

شوراها در ذیل فصل قانونی مجلس شورای اسلامی به عنوان نهادی برای مسئولیت پذیری و نظارت بر امور تصدی گری تدوین شده اند و به عبارتی یکی از عمده ترین نقشهای اجتماعی و اصلی شوراها، نقش نظارتی و برنامه ریزی است .
به بیانی دیگر می توان گفت شوراها تبلور مسئولیت اجتماعی مردم است که به شکل نهادی قانونمند توسط افراد منتخب مردم اعمال می شود.
اما در حال حاضر شوراهای شهر هنوز فاصله بسیاری از نقش اصلی خود یعنی نظارت دارند و از آنجا که هیچ دستگاه دولتی و ارگانی خود را موظف به پاسخگویی در برابر شوراها نمی داند و وظیفه ای قانونی در برابر شوراها ندارد، عملاً کار شورا تنها مربوط به شهرداری ها شده است.
لذا عملاً شوراهای شهر به شوراهای شهرداری و یا ستادهای برنامه ریزی و نظارت بر شهرداری ها مبدل گردیده و این در حالی است که در یک شهر دهها سازمان و نهاد اجرایی و مسئول قرار دارند که نظارت بر آنها از دست شورا خارج است.
با توجه به اینکه با تشكيل شوراها يكي از مهم‌ترين اصول قانون اساسي تحقق يافت و زمينه براي ورود برگزيدگان مردم به عرصه‌هاي مديريتي شهرها و روستاها هموار گردیده و بستري به منظور مشاركت مردم در تصميم‌‌گيري‌ها فراهم شده است، اما به نظر مي‌رسد با گذشت بيش این همه سال از فعاليت شوراها در کشور، هنوز گامي جدي و موثر براي تحقق مديريت واحد شهري به عنوان پيش‌ نياز مديريت شورايي در كشور برداشته نشده است و شوراها همچنان با موانع قانوني و اجرايي و مقاومت از سوي برخي از سازمان‌ها و دستگاه‌هاي اجرايي مواجه شده اند.

عدم تفکیک برخی نهادهای های دولتی در ارتباط با وظایف شوراها

با توجه به این که دولتها قبل از تشکیل شوراها ایجاد شده اند و بسیاری از وظایف محلی را بر عهده دارند با ایجاد و شروع فعالیت شوراها به علت عدم تفکیک دقیق مسائل ملی و محلی در برخی وظایف بین دولت و شوراها تضاد قانونی ایجاد شده است .
بدین صورت که در غیاب شوراها در گذشته دولت و سازمانهای دولتی وظایف قانونی تعیین شده شوراها را بر عهده داشته و تشکیلات خاصی را در این خصوص ایجاد نموده اند .
امروزه با روی کار آمدن شوراها، تفکیک این وظایف و تفویض آن بر عهده شوراها زمینه را برای امکان تداخل وظایف بین دستگاههای اجرایی و شوراها سبب شده است.
تحلیل این آسیبها و تلاش برای یافتن راه حل مناسب در جهت تعدیل این آسیب ها از مهم ترین ابزار تقویت شورا در جهت مدیریت شهری است .
شوراها از بُعد مدیریتی یک نهاد غیر سازمانی تلقی می شوند، به بیانی دیگر شورا را می توان یک نهاد اجتماعی دانست که مجموعه ای از مسئولیت ها و وظایف را در راستای تحقق بخشی از اهداف اجتماعی و اقتصادی کشور بر عهده می گیرند .