«ندیدن حضور و نشنیدن صدای نسل معترض و حذف آنان چاره کار نیست، بلکه پیدا کردن مکان و امکان ها برای گفت و گو مفاهمه در شرایط برابر چاره کار است»
جامعه ایرانی در شرایط کنونی در حساس ترین برهه در چند دهه گذشته قرار دارد. در این وضعیت که شامل گسست ها و شکاف های گوناگون بین نسلی به خوبی آشکار است که بروز یا تقویت حتی برخی از شکاف ها و گسست ها، منجر به بروز مسائل و مباحث تهدید کننده و گاه حتی بحران زا می شود. آنچه این روزها به یکی از مباحث و مسائل پر رنگ رسانه ای، فرهنگی و حتی سیاسی تبدیل شده، موضوع پخش اعترافات یک دختر ۱۷ ساله در تلویزیون و دامنه های گسترده اعتراض در فضای مجازی و حتی بعضا در فضای واقعی بود. به این رخداد از هر زاویه ای نگریسته شود، کمترین نتیجه ای که دارد توافق بر سر شکل گیری یک گسست فرهنگی و نسلی است. جامعه ایران مثل بسیاری از جوامع دیگر جهانی و با شدت و صنعتی متفاوت دستخوش تغییرات پردامنه شده است. تکثر، تنوع و تمایز، بارزترین مشخصه های نسلی جامعه است که دیر فهمی آنها و ترتیب اثر ندادن به این مطالبات، همواره هزینه های سنگین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر نظام و جامعه تحمیل کرده است. اعمال زور و قدرت برای تحملی، یک فهم، رویه و سبک یکپارچه، حاصلی جز تخریب بنیان های اخلاقی، دینی و قانونی آن جامعه ندارد. تحولات پردامنه و پر شتاب جامعه ایرانی و دگرگونی های نسلی را نمی توان در همان دستگاه مختصات قدیم و چارچوب های بسته ی ذهنی فهیمید و چاره جویی کرد، نه تنها در ایران بلکه در جهان متغیر کنونی، عنوان نسل (ایکس) را برای تبیین نسل جوانی به کار می برند، که مشخصات آن هنوز کاملا شناخته شده نیست.
برای مواجهه با چنین نسل ناشناخته ای ضرورت نخست، شناختن آن است . نه نادیده گرفتن، ترد و یا سرکوبش. در چنین شرایطی باید یکی از مهم ترین ارکان سیاسی اجتماعی، مطالعه و پژوهش از سویی و گشودن عرصه های گفت و گو و مفاهمه از سوی دیگر باشد. اگر میدان گفت و گو های نسلی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در جامعه ما باز نشود و به جای آن اتهام، محکومیت و به حاشیه راندن باشد، نتیجه ای جز قطبی تر کردن جامعه، غیریت سازی ها یا همان غیر خودی سازی های مختلف و تولید و باز تولید نفرت و خشونت نخواهد داشت، نسلی که بخشی از آن مدام بر صندلی اتهام های متنوع می نشیند، نسلی است که الزامات ضد پیشینیان خود نیست، اما با آنان متفاوت است. دغدغه هایش در همه جا از جنس دغدغه های گذشتگان نیست ولی به دلیل ناشنیده ماندن صدایش نادیده گرفتن حضورش در مواضع و مواقع مختلف به نوعی هنجاری گریزی و حتی مقاومت در برابر آموزش و فرهنگ رسمی رسیده است.
علی ایحال، چاره کار حذف او از معادلات، محاسبات و نشاندن آنها بر صندلی های اتهام و اعتراف نیست. چاره کار پیدا کردن مکان های نو برای انجام گفت و گو و مفاهمه درموقعیت و صندلی های برابر است.
علی کریمی پاشاکی
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0