ضعف و ناکارآمدی مدیریتی در حوزه‌های صنعت،معدن و بازرگانی گیلان بیداد می کند:

عدم کارایی و ورشکستگی بخش صنعت در گیلان هم از ضعف مدیریتی می باشد و هم دلایل پیچیده ی فنی دارد/ ادغام کارشناسی نشده و ناکارآمد بلای جان حوزه های صنایع ،معادن و بازرگانی شده است

مدیریت ناکارآمد،عدم بهره وری از نیروی کار، هزینه های بالای تولید، عدم ارتباط با اقتصاد بین‌الملل ،فقر تکنولوژی روزآمد تولید، تحریم ها، فرسودگی ماشین آلات، مشکلات بانکی، عدم توجه به کیفیت محصولات تولیدی و… تیشه به ریشه صنعت گیلان زده است. صنعت گیلان با وجود داشتن شناسنامه و هویت و برخورداری از ظرفیت های اقلیمی […]

مدیریت ناکارآمد،عدم بهره وری از نیروی کار، هزینه های بالای تولید، عدم ارتباط با اقتصاد بین‌الملل ،فقر تکنولوژی روزآمد تولید، تحریم ها، فرسودگی ماشین آلات، مشکلات بانکی، عدم توجه به کیفیت محصولات تولیدی و… تیشه به ریشه صنعت گیلان زده است.
صنعت گیلان با وجود داشتن شناسنامه و هویت و برخورداری از ظرفیت های اقلیمی به ویژه در عرصه ی وسیع صنایع تبدیلی کشاورزی همچنان از مدیریت نامناسب و ناکارآمد، بالا بودن هزینه های تولید و فرسودگی دستگاهها و ماشین آلات مورد استفاده در حوزه های مختلف ،عدم اتصال به اقتصاد بین‌الملل،تحریم ها و… رنج مضاعف می برد و تقریباً در آستانه ی تعطیلی کامل قرار گرفته است.
سوء مدیریت و یا ضعف مدیریتی، مشکلات بانکی، بازاریابی نامناسب، عدم توجه به مقوله ی بهره وری نیروی انسانی، عدم تنوع و کیفیت در تولید به همراه انتخاب نادرست برخی پروژه ها و… مهمترین مسائلی بوده که دامنگیر واحدهای صنعتی گیلان شده است.
هم اکنون اتمام عملیات اجرایی طرح های نیمه تمام و شروع عملیات احداث و یا راه اندازی صنعتی گیلان در گروه تزریق چندین هزاران هزار میلیارد تومان اعتبار بوده که برای تامین این سرمایه ی عظیم به سرمایه‌گذاری خارجی و داخلی و همیاری بیش از پیش بخش خصوصی واقعی و توانمند نیاز است. علاوه بر این برخی از صنایع استان که دهه هاست مشغول به فعالیت بوده و هستند با مشکلات جدی روبرو شده اند که کارخانه های پوشش، ایران برک، فومنات و … و همچنین در اثر سوء مدیریت در سنوات گذشته کثیری از کارخانجات بزرگ همچون فرش گیلان، کنف کار،پوشش و … که زمانی شناسنامه صنعتی بودن استان گیلان بودند و استان گیلان در زمره ی ۵ استان برتر بود این واحدها ،یا به صورت مینیاتوری و کوچک در حال فعالیت اند و یا حتی دیگر به صورت ظاهر هم وجود خارجی ندارند، قصه ی الیافی صنایع تحت پوشش سازمان صمت گیلان هستند ،قصه ی پر غصه ی می باشد.
صاحب نظران معتقدند، که در طول سنوات گذشته و حتی هم اکنون به چاره اندیشی اساسی در قبال مشکلات این دسته از صنایع و اساسا مشکلات بخش تولید در استان و حتی کشور به صورت بنیادین و اساسی صورت نگرفته است. آنان باور دارند در هر دوره ای از سالهایی که صنایع در حال حرکت به سمت رکود بودند، فقط نسخه های مسکن وار و غیر اساسی پیچیده شده تا روز به روز و سال به سال بر مشکلات و معضلات صنایع و معادن در گیلان افزوده شود و به روزی برسد که هم اکنون شاهد آن هستیم.
حوزه ی بزرگ تحت مدیریت صمت ، هم اکنون نه تنها نتوانسته مشکلات عدیده و پیچیده ی این حوزه را حل و فصل کند، بلکه خود تبدیل به بزرگترین مشکل گردیده است.

خصوصی سازی غیر واقعی و غیر کارشناسانه و ارائه ی آمارهای غیر واقعی

به نظر می رسد، در ارتباط با واگذاری واحدهای صنعتی و تولیدی به بخش خصوصی از ابتدا به صورت غیر واقعی و غیر کارشناسانه و همراه با رانت خواهی و رانت جویی و ویژه خواری همراه بود به طوری که در دولت های گذشته چه سازندگی، چه اصلاحات و چه دولت اصولگرای احمدی نژاد و چه در دولت تدبیر و امید و دولت سیزدهم آنچنان بد عمل شده است و می شود که در شرایط جدید ( فرض محال)حتی اگر نسخه های کارآمدتری نسبت به گذشته ها پیچیده شود ( که پیچیده نمی شود)، چون از همان مکانیسم ها و برنامه ها و پلاتفرم ها در نهایت پیروی می کند، نمی تواند مشکلات پیچیده و تو در تو و در هم تنیده ی صنایع و معادن استان را حل و فصل کنند.
این درحالی است که در صورت به روز بودن صنعت گیلان در ارتباط با تجهیزات مدرن و همچنین و کارآمد بودن از نظر وجدان کاری و مدیریتی وجود بستر های مناسب از همه نظر، می بایست بزرگترین حلال بیکاری و معضل اشتغال استان باشد، که نیست و خود به بزرگترین معضل و دغدغه ی استان تبدیل شده است.
برخی از مسئوولان این حوزه نیز به جای تلاش و برنامه ریزی برای حل و فصل مشکلات به جای پرداختن به واقعیت های موجود از آمال و آرزوهایی در رابطه با این حوزه صبحت به میان می آورند که عملا شدنی نیست و فقط روی کاغذ می آید و در جلسات طرح می شود.
با نگاهی به برخی مصاحبه ها و ارائه ی آمارها، این دسته از مدیران و مسئولان در سنوات گذشته تا به امروز می بایست که استان در تولید بسیاری از حوزه ها به قطب آن تولید تبدیل شده باشد!! که بصورت واقعی چنین نیست!!!
بر پایه این ادعاهای مدیران و مسئولان باید ثروت و ارزش افزوده، اشتغال فراوان و نیروهای کارگری فعال داشته باشیم ،ولی عملا این روند معکوس بوده است!!!!!؟؟

ادغام کارشناسی نشده ،دردی بر درد های دیگر

دولت آقای احمدی‌نژاد یکی از دولت هایی بود که بیشترین سهم در ایجاد مشکلات اقتصادی را دارا می باشد.در دولت های احمدی‌نژاد بیشترین و سنگین ترین تحریم ها علیه اقتصاد ضعیف ایران اعمال شد که بخش عمده ی آنان در اثر اتخاذ سیاست های نادرست در حوزه‌های مختلف گریبانگیر کشور شده است که فعلآ دست بردار این ملک و ملت نخواهد بود.
در دولت نهم و دهم یکی از بحث ها ادغام برخی وزارتخانه ها در هم بود،مه ظاهراً براساس اصل کوچک سازی دولت ،درست به نظر می رسید.ولی به علت کارکرد شتاب زده و کارشناسی نشده تمام وزارتخانه هایی که در هم ادغام شده‌اند دارای مشکلات و معضلاتی عدم موفقیت و ناکارآمدی گردیده اند.
یکی از این ادغام های کارشناسی نشده ،ادغام وزارت صنایع و معادن در وزارت بازرگانی بود.
این ادغام هم وزارت صنایع و معادن را ضعیف تر و بی برنامه تر کرد و هم وزارت بازرگانی را.
بطوریکه دولت دوازدهم هرچه تلاش کرد تا این ادغام ها ناکارآمد را حل و فصل کند ،با کمال تأسف چون محصول مدیریت ضعیف تندروها و اصولگرایان بود،مجلس اصولگرا و تابع اقلیت پایدارچی با دولت روحانی همراهی نکرد ،حال در دولت سیزدهم چون آز خودشان می باشد ،می خواهند خرابکاری دولت معجزه هزاره ی سوم یعنی دولت احمدی‌نژاد را مرمت نمایند و دنبال راه حلی می گردند که شاید به عمر این مجلس نرسد که این کار غلط ادغام را صحیح کند!!.

چشم انداز مبهم حوزه ی صنایع و معادن و بازرگانی در گیلان

علی ایحال کارکرد ضعیف در بخش مدیریتی و وجود مشکلات ساختاری طوری در هم تنیده شده است که در بخش صنایع و معادن استان گیلان به نظر می رسد مشکلات و معضلاتی که از سالیان و گذشته های دور شروع شده همچنان ادامه دارد. بخش صنعت و معدن استان که یکی از زمینه های توسعه و تولید اشتغال و ثروت در گیلان می بایست محسوب می شد ولی با کمال تاسف در حال حاضر خود به چالش جدی و نقطه ضعف اساسی استان گیلان تبدیل شده است.
همچنین بحث ادغام وزارت بازرگانی در صنایع و معادن باعث شده است آن نیمچه عملکرد آماری و ظاهری که وزارت بازرگانی داشت نیز تقریباً کمرنگ و کم‌اثر بشود!!!؟؟.