فساد في ‌الأرز!

    بسم‌الله الرحمن الرحيم مجرم فقط کساني نيستند که مرتکب «فساد في‌الارض» مي‌شوند، افرادي که به شکل‌هاي مختلف در بالا رفتن قيمت ارزهاي خارجي نقش دارند نيز مجرمند و نام اين جرم را آنگونه که بعضي از افراد خوش‌ذوق پيشنهاد کرده‌اند بايد «فساد في‌الأرز» گذاشت. اولين و مهم‌ترين عارضه منفي فساد في‌الارز، کاهش ارزش […]

 

 

بسم‌الله الرحمن الرحيم

مجرم فقط کساني نيستند که مرتکب «فساد في‌الارض» مي‌شوند، افرادي که به شکل‌هاي مختلف در بالا رفتن قيمت ارزهاي خارجي نقش دارند نيز مجرمند و نام اين جرم را آنگونه که بعضي از افراد خوش‌ذوق پيشنهاد کرده‌اند بايد «فساد في‌الأرز» گذاشت.
اولين و مهم‌ترين عارضه منفي فساد في‌الارز، کاهش ارزش پول ملي ما ايرانيان است. در حال حاضر وضعيت پول ملي ما بگونه‌ايست که نمي‌توان نام آن را کاهش ارزش گذاشت بلکه بايد گفت بطور کلي ارزش خود را از دست داده است. طرفه اينکه رئيس کل بانک مرکزي کشورمان مي‌گويد: «ما، در بانک مرکزي مرزبان ريال هستيم، ما کاري به دلار نداريم. دلار که پول ما نيست، ريال پول ماست، ما بايد ريال را حمايت کنيم، ريال را تقويت کنيم، ريال را حکمراني کنيم، براي ريال قاعده بگذاريم، همه‌جا برويم داد ريال را بزنيم. ما معضلمان ريال است، ما معضلمان دلار نيست، دلار يک حکمران ديگري دارد، ما معضلمان ريال است، روي ريال بايد متمرکز بشويم.»
اگر فرض کنيم اين سخن رئيس کل بانک مرکزي درست است، اقتضاي آن اينست که بانک مرکزي کاري کند که هيچ رابطه‌اي ميان دلار و ريال وجود نداشته باشد. به اين معنا که وقتي قيمت دلار تغيير مي‌کند، ارزش ريال محفوظ بماند و اينطور نباشد که با زياد شدن قيمت دلار در بازارهاي پولي کشورمان قيمت کالاها هم بالا برود. در اينصورت است که مي‌توان گفت بانک مرکزي به وظيفه مرزباني براي ريال عمل کرده، از ريال حمايت کرده و واقعاً ريال را حکمراني کرده است. متأسفانه در جامعه ما عکس اين ادعا جريان دارد بطوري که قيمت‌ها کاملاً تابع نوسانات دلار هستند و هر وقت قيمت دلار بالا مي‌رود، قيمت کالاها و مزد خدمات هم بالا مي‌رود. با چنين وضعيتي بايد گفت بانک مرکزي علاوه بر اينکه حکمران دلار نيست، حکمران ريال هم نيست. مي‌بينيم که ريال هر روز بي‌ارزش‌تر مي‌شود و بانک مرکزي نه‌تنها قدرت تقويت آن را ندارد بلکه در برابر کاهش شديد ارزش آن کاملاً منفعل است. اينکه آيا مسئولان اقتصادي کشور در برابر دلار مسئوليتي دارند يا نه، مبحث ديگري است ولي حالا که قبول دارند موظف به حمايت از ريال هستند و بايد آن را تقويت کنند، چرا اجازه مي‌دهند هر روز پول ملي کشور ضعيف‌تر شود؟
يکي از معاني مسئوليت نداشتن بانک مرکزي در برابر دلار اينست که اجازه ندهد رابطه‌اي ميان دلار و ريال وجود داشته باشد و به عبارت روشن‌تر، نگذارد نوسانات قيمتي دلار بر روي ارزش ريال تأثير بگذارد. اقتضاي حکمراني بر ریال اينست که حکمران از جايگاه ريال در زندگي مردم و نقشي که در تأمين معاش آنان دارد حفاظت کند بگونه‌اي که مردم مجبور نباشند به خاطر بالا رفتن قيمت دلار، ريال بيشتري براي خريد سيب‌زميني و پياز و لبنيات و… بدهند. اکنون که آنچه در جامعه جريان دارد برخلاف اين انتظار است، بايد به اين نتيجه برسيم که بانک مرکزي همانطور که حکمران دلار نيست، حکمران ريال هم نيست و به همين دليل است که مردم ايران، هم معضل دلار دارند و هم معضل ريال.
دولت سيزدهم وقتي زمام امور را از دولت قبل از خود تحويل گرفت، دلار 24 هزار تومان بود و حالا بالاي 60 هزار تومان است، يعني دو برابر و نيم. اين اگر به معناي کاهش ارزش ريال به نسبت بالا رفتن قيمت دلار نبود، مي‌پذيرفتيم که بانک مرکزي بر ريال حکمراني مي‌کند و به نوسانات قيمت دلار هم کاري نداشتيم، ولي متأسفانه اينطور نيست و ارزش پول ملي ما حتي بيش از مقدار افزايش قيمت دلار در اين دو سال و نيم اخير کاهش پيدا کرده است. اين واقعيت تلخ نشان مي‌دهد نه‌تنها ما بر ريال حکمراني نداريم بلکه اين ريال است که بر ما حکم مي‌راند و چه حکمران بدي شده است! بدتر اينکه برخلاف وعده‌اي که هر روز مي‌شنويم، ريال بيچاره ما تحت شديدترين حکمراني دلار قرار دارد بطوري که کاملاً مسلوب‌الاختيار است و گويا راه نجات هم ندارد…
وضعيت اسفبار پول ملي ما معلول تصميمات خلق‌الساعه‌ايست که در عرصه‌هاي اقتصادي گرفته مي‌شوند و البته تسهيلات و اعتبارات ارزي که بدون معيار به ويژه‌خواران داده مي‌شود که يک نمونه آن ماجراي فساد واردات چاي است که به فساد دبش معروف شده است. اين روزها هم دو برابر شدن ارز مسافري سؤال‌برانگيز شده، تصميمي که به نفع مرفهين است و ارز کشور را به کشورهائي مثل ترکيه سرازير مي‌کند بدون آنکه از منطق قابل قبولي برخوردار باشد. دود آتش برخاسته از اين قبيل تصميمات که بر جان اقتصاد مي‌افتد، به چشم مردمي مي‌رود که سفره‌هايشان از گوشت و ميوه خالي شده و صورت خود را با سيلي سرخ نگه مي‌دارند. آيا روزي فرا خواهد رسيد که به پرونده قطور فساد في‌الأرز هم رسيدگي شود؟

 

#سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی به تاریخ دوشنبه ۲۱ اسفند ماه سال ۱۴۰۲