كارهايي كه دولت بعدي نبايد انجام دهد
۱- اتمام پروژههاي نيمه تمام: برخلاف تصور عمومي، هميشه اقدام عملي باعث حل مشكلات يا كاستن از بار مشكلات نميشود، گاهي اوقات عدم انجام عمل هم از حجم مشكلات ميكاهد. بنابراين اگر دولت چهاردهم برخي تصميمات را اتخاذ نكند، بسياري از مشكلات حل ميشود. (يا حداقل كاهش مييابد)به عنوان نمونه، هرچند همه دولتها شعار ميدهند كه پروژه جديدي را در دستور كار قرار نداده و پروژههاي نيمه تمام را اجرايي ميكنند، اما در پيوست بودجههاي سالانه مشخص است كه هر سال به نسبت سال قبل بر حجم پروژههاي نيمه تمام افزوده ميشود. پس اين تصميم كه پروژه جديدي در دولت بعدي آغاز نشود يك گام رو به جلو در اقتصاد است.
۲-كنترل شاخص پول: تصميم مهم بعدي، كنترل شاخصهاي پول است. حجم بدهيهايي كه امروز دولت به بانكها و متعاقب آن سيستم بانكي به بانك مركزي دارند، ارقام قابلتوجهي است، يا صدور اسناد اوراق قرضه در انواع واقسام مختلف هم از اين دست موارد است. البته انتشار اوراق اگر با هدف پايان پروژههاي عمراني باشد، حركت مفيدي است اما اگر دولت اوراق منتشر كند تا هزينههاي جاري و غير ضروري خود را پوشش دهد، غير قابل قبول بوده و باعث رشد تقدينگيميشود. بنابراين يكي از كارهاي مهم دولت بعدي عدم انتشار بالاي اوراق براي هزينههاي جاري و غير ضروري است.
۳-شايسته سالاري و تخصصگرايي: انتخاب همكاران و مديران كارآمد، موضوع مهم بعدي است كه ميتواند در كوتاهمدت تاثيرات قابل قبولي در اقتصاد كشور داشته باشد. در افزايش توليد، يك بخش مهم افزايش سرمايهگذاري است. بخش ديگر استفاده از فناوريهاي جديد است. اما حركت مهمتر استفاده از منابع انساني كارآمد است. اگر همكاران و مديران دولت آينده از ميان بهترين، شايستهترين و متخصصترين افراد انتخاب شوند، حتما از طريق افزايش بهرهوري و بهبود مديريت كشور ميتوان بخشي از مشكلات كشور را حل كرد. دولت نبايد اقدام به استفاده از نيروهاي غير متخصص و فاقد تخصص كند.
۴-جذب سرمايهگذاري: بايد توجه داشت جبران عقبماندگيهاي كشور، صرفا از طريق سرمايههاي دولتي ممكن نيست. ايران ناچار به جذب سرمايه خارجي است. هر زمان كه از سرمايهگذاري خارجي صحبت ميشود، برخي تصور ميكنند اين روند به معناي وابستگي به كارتلها و قدرتهاي جهاني است! در حالي كه ايران ميتواند از سرمايههاي ايرانيان مقيم خارج استفاده كرده و چرخهاي رشد اقتصادي را به حركت در آورد. اگر بستر جذب سرمايه فراهم شود، ايران در حوزههايي چون نفت و گاز، صنعت، گردشگري، ترانزيت، حمل و نقل و… ميتواند بهشت سرمايهگذاريها باشد. در يك ارزيابي كلي ميتوان گفت، دولت آينده هم ميتواند گامهاي كوتاهمدت بردارد و مثلا برخي تصميمات اشتباه قبلي را اتخاذ نكند. هم گامهاي ميانمدت و بلندمدت بردارد و گرهي از مشكلات كشور را باز كند. بايد توجه داشت كه ايران فرصت زيادي براي حل ابرچالشهايي چون آب، صندوقهاي بازنشستگي، خاك و…ندارد. هر اندازه زمان بيشتر بگذرد، چالشها عميقتر و هزينه رفع آنها بيشتر ميشود.
يك نمونه از مشكلات بيشمار مردم را در هزينه اجاره مسكن خانوارها، وجه ديگر مشكلات را در بيكاري و عدم توان دولت در اشتغالزايي و… ميتوان ديد. اگر نرخ بيكاري در اقتصاد ايران يكرقمي است، روي ديگر سكه هم بايد ديده شود كه نرخ مشاركت كاهش قابل توجهي پيدا كرده است. اگر نرخ مشاركت در اقتصاد ايران، بالاي ۴۳درصد بود شايد نرخ بيكاري تكرقمي هم محقق نميشد. با اين توضيح مهم كه در تركيه نرخ مشاركت منابع انساني حداقل ۵۰درصد بيش از نرخ مشاركت منابع انساني در ايران است. با اين اعداد و ارقام نبايد تعجب كرد كه نرخ توليد ناخالص توليد ملي تركيه هر سال فاصله بيشتري با ايران پيدا كند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0