سيد عطاالله مهاجراني

منع نطق نماینده؟

هفتهای نمیشود و نمیگذرد که مضمون تازهای در کشور مطرح نشود یا اتفاق نیفتد و اذهان را مشغول نکند و فضای پرهیاهوی مجازی را تحت تاثیر قرار ندهد. اما وقتیچنان مضمون توسط نهادی مثل مجلسشورای اسالمی مطرح شود، دیگر نمیتوان به حساب فرد گذاشت، مهمتر از آن وقتی چنان  مضمونی متناقض با مبانی انقالب و […]

هفتهای نمیشود و نمیگذرد که مضمون تازهای در کشور مطرح نشود یا اتفاق نیفتد و اذهان را مشغول نکند و فضای پرهیاهوی مجازی را تحت تاثیر قرار ندهد. اما وقتیچنان مضمون توسط نهادی مثل مجلسشورای اسالمی مطرح شود، دیگر نمیتوان به حساب فرد گذاشت، مهمتر از آن وقتی چنان  مضمونی متناقض با مبانی انقالب و اصول قانون اساسی باشد دیگر دم فرو بستن و زبان در کام کشیدن و احتیاط پیشه کردن وجهی ندارد. هیات نظارت بر رفتار نمایندگان مجلس، تصمیم گرفته است که آقای احمد علیرضابیگی که خود شخصیتی نظامی-امنیتی-سیاسی است، حق نطق ندارد! پیداست کارد به استخوان رسیده و ممنوعیت شامل نماینده مجلس شده است. من مطلقا به ماجرای شاسی بلند وارد نمیشوم! پروندهای در دادسرا تشکیل شده و باید سیر قضایی پرونده انجام شود. اما تا محکومیتی صورت نگرفته است، اعمال ممنوعیت نماینده از نطق وجهی ندارد. رییسمجلس و هیات رییسه هم نمیتوانند شانه خالی کنند و بگویند این تصمیم هیات رییسه نیست و هیات نظارت چنین تصمیمی گرفته
است و اما چند نکته مهم: یکم: یکی از مهمترین نمادهای آزادی در کشور ما، باز بودن تریبون مجلس و آزاد بودن نمایندگان به عنوان نماینده مجلس در نطق و اظهارنظر است. قانون اساسی، نماینده را«نماینده ملت»تلقى میکند و:«هر نماینده در برابر تمام ملت مسوول است و حق دارد در همه مسائل داخلی و خارجی اظهارنظر نماید.»(اصل۸۴ )
هیات نظارت بر رفتار نمایندگان حق ممنوعیت نماینده از نطق و در واقع تعلیق اصل۸۴قانون اساسی را از کجا آورده است؟ این نکته بسیار بدیهی بر رییس مجلس و هیات رییسه و مشاوران حقوقی مجلس مکتوم مانده است که بازداشتن نماینده از نطق خالف نص صریح قانون اساسی است؟!
دوم: مجلس حق تفسیر قانون اساسی را ندارد، نمیتوانند بگویند تفسیر ما از اصل۸۴قانون اساسی، ممنوعیت از نطق نماینده است.
سوم: نص آییننامه مجلس هم که موارد نظارت را تعیین و تحدید کرده است، مطلقا اشارهای به منع نطق ندارد. ماده۶آییننامه داخلی مجلس، موارد هشتگانه را به صراحت بیان کرده است، مطلقا نمیتوان ممنوعیت از نطق را حتی با تفسیر موسّع از آییننامه مجلس استنباط کرد . چهارم: البته ممکن است، نمایندهای در دادگاه محکوم و حتی زندانی شود، دیگر فرصت نطق پیدا نمیکند. او در واقع ممنوعالنطق نشده است، بلکه خود به اختیار خویش، با انجام جنحه یا جنایتی ازخود سلب اختیار کرده است، همان قاعدهمعروف که«امتناعاالختیار ال ینافی االختیار»اما تصمیم هیات نظارت امر دیگری است. این تصمیم مثل همان رخنه در سد است که ممکن است در آغاز رخنه کوچکی به نظر برسد و آب قطره قطره جریان یابد، اما آن کودک هوشمند پطرس در کتابهای درسی نسل ما، انگشتش را بر سوراخ سدنهاد و ماند و بیهوش شد و نشانه زنگ خطر شد که ممکن است،
سد بشکند و دهکده را آب ببرد. پنجم: آزادی از مواهب و مبانی انقالب اسالمی بوده و هست. تریبون باز مجلس و حقوق نمایندگان
ملت، نشانه و تجسم آزادی است، به نظرم بیش از همه، نمایندگان مجلس و همان اعضای هیات نظارت-که امیدوارم هیچکدام شاسی بلند نگرفته باشند!ـ هستند و به ویژه هیات رییسه مجلس و شخص رییس مجلس که باید از حقوق نمایندگان و حقوق ملت حمایت کنند و همگی از فتنهای بهراسیم که به روایت قرآن مجید فقط دامن ظالمان را نمیگیرد! فراگیر است و به اصطالح آقایاننظامی- امنیتی، نمیتوان آن را جمع کرد