ناترازیهای عجیب و غریب در قانون ابلاغی حجاب و عفاف
بالاخره پس از کش و قوس های فراوان لایحه حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب پس از رفت وبرگشت های متعددمیان مجلس و شورای نگهبان در ۷۴ماده و ۵فصل تنظیم و به قانون تبدیل شد قانونی که مخالفان جدی فراوان واندک موافقانی دارد قانونگذاری یکی از مهمترین ابزارهای مدیریت اجتماعی […]
بالاخره پس از کش و قوس های فراوان لایحه حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب پس از رفت وبرگشت های متعددمیان مجلس و شورای نگهبان در ۷۴ماده و ۵فصل تنظیم و به قانون تبدیل شد قانونی که مخالفان جدی فراوان واندک موافقانی دارد
قانونگذاری یکی از مهمترین ابزارهای مدیریت اجتماعی است که باید با دقت، واقعبینی و متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی کشور انجام شود. اما آنچه در قانون ابلاغی جدید حجاب و عفاف دیده میشود، به نظر میرسد بیشتر بر پایه نگاه جزمی و غیرمنعطف استوار است که نهتنها مسائل فرهنگی جامعه را حل نمیکند، بلکه بر تعارضها و تنشهای اجتماعی میافزاید.
نخستین ناترازی این قانون، بیتوجهی به واقعیتهای اجتماعی و تنوع فرهنگی جامعه است. ایران کشوری چندفرهنگی با اقوام، زبانها و باورهای مختلف است و طبیعی است که در چنین جامعهای، تعریفی واحد و سختگیرانه از حجاب نمیتواند بهطور جامع پذیرفته شود.
از سوی دیگر، تأکید بر مجازاتهای سنگین و نگاه کیفری به موضوع حجاب، یکی دیگر از نقاط ضعف این قانون است. تجربه نشان داده است که اجبار در حوزه ارزشهای فرهنگی و اجتماعی، نهتنها باعث نهادینهسازی آن ارزشها نمیشود، بلکه در بسیاری موارد به ضدیت با آنها منجر میگردد. بهویژه در نسل جوان، این نوع برخوردها میتواند اثرات معکوس ایجاد کند و به شکاف بین حکومت و مردم دامن بزند.
موضوع دیگری که باید به آن پرداخت، ابهام و تناقضهای متعدد در متن قانون است. برای مثال، نحوه تعریف “بدحجابی” و تعیین مصادیق آن، در بسیاری از موارد به برداشتهای سلیقهای منجر میشود و زمینهساز برخوردهای نامتناسب میگردد. این امر، حقوق شهروندی افراد را زیر سؤال میبرد و احساس بیعدالتی را در جامعه تقویت میکند.
به نظر میرسد که طراحان این قانون، بیشتر از آنکه به اثرات اجتماعی آن توجه کنند، دغدغه ارائه تصویری ایدئال از “جامعه اسلامی” را داشتهاند؛ تصویری که فاصله زیادی با واقعیتهای موجود دارد. برای رفع این ناترازیها، لازم است که نگاهی واقعگرایانهتر به موضوع حجاب و عفاف داشته باشیم و از ابزارهای فرهنگی، آموزشی و گفتمانمحور بهجای ابزارهای قهری و تنبیهی استفاده کنیم.
این قانون، نهتنها چالشهای فرهنگی جامعه را برطرف نمیکند، بلکه ممکن است به تنشهای بیشتری منجر شود. امید است که سیاستگذاران با بازنگری در این مسیر، بهجای برخورد قهری، رویکردی عقلانیتر و منطبق با شرایط روز جامعه اتخاذ کنند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0