نتایج و دستاورد های سه ائتلاف بزرگ از ۹۲ تا ۹۶
«اصلاح طلبان و اعتدالیون دو متحد استراتژیک با اشتراکات فراوان و همپوشانی قابل توجه می توانند بخشی از یک جبهه گسترده باشند» پراگماتیسم یا کنش گرایی به مفهوم اصالت عمل است که در سیاست و سیاست ورزیدن عمدتا واقع گرایی و مصلحت سنجی را به اذهان متبادر می کند، بر مبنای این گزاره ی […]
«اصلاح طلبان و اعتدالیون دو متحد استراتژیک با اشتراکات فراوان و همپوشانی قابل توجه می توانند بخشی از یک جبهه گسترده باشند»
پراگماتیسم یا کنش گرایی به مفهوم اصالت عمل است که در سیاست و سیاست ورزیدن عمدتا واقع گرایی و مصلحت سنجی را به اذهان متبادر می کند، بر مبنای این گزاره ی فلسفی تصورات، مفاهیم و دیدگاه های ما قاعده و اصول برای رفتار ما محسوب می شود که حقیقت و ماهیت آن تنها در سودمندی آن عمل و اقدام در زندگی ما نهفته است، سیاست ورزان و سیاست مداران متخلق به این ویژگی را متسامح و عملگرا می خوانند که این سودمندی در سیاست ها و اقدامات و کنش های آنان از تغلیظ بیشتری برخوردار است، جریانات سیاسی و چهره های سیاست ورز فراوانی را می توان بر شمرد که از این موضع و نقطه عزیمت به سیاست و عرصه های متنوع معطوف به آن می نگریستند که از آن جمله زنده یاد آیت ا… هاشمی رفسنجانی است، در بین جریانها و جناح های سیاسی کشور، جریان اصلاحات نزدیک ترین گرایش به مشی آیت ا… فقید را دارد، گرایشی که میانه روی، خرد ورزی، حاکمیت قانون، پرهیز از ماجراجویی های پر هزینه و بدون دستآورد و توسعه پایدار در حوزه های مختلف، بخشی از آموزه ها و گزاره های محوری آن است، در نسبت اصلاح طلبان و اعتدال گرایان به کرات سخن گفته شده است اما به باور این قلم می توان با توجه به آرایش نیروهای سیاسی کشور، اصلاح و اعتدال را دو روی یک سکه خواند، به عبارت دیگر اصلاح طلبان و اعتدالیون با تمرکز و توجه به اشتراکات فراوان و همپوشانی های قابل توجه، می توانند بخشی از یک جبهه گسترده باشند و ائتلاف سازمان های سیاسی خویش را به اتحادی استراتژیک ارتقاء دهند، اتحادی که به مثابه هضم و حذف و تسطیح سلایق و خوانش های متفاوت نیست، بلکه تجمیع و هم افزایی و همگرایی برای نیل به توسعه و تحقق آرمان ها و اهداف این دو طیف سیاسی و اجتماعی هستند، این رقابت و کوشش برای تفوق و برتری الزاما امری محکوم و مذموم نیست اما با توجه به فضای سیاسی و آرایش نیروهای اجتماعی و سیاسی ناشی از فقدان تحلیل صحیح از معادلات و مناسبات و تحولات سیاسی کشور است.
نگاهی به شرایط سیاسی کشور و بحران های متعدد در حوزه های مختلف نشان می دهد که ضرورت کنش جبهه ای بیش از پیش واحد اعتبار و اصالت است و مهمترین و عمده ترین مخاطره ی پیش روی این ائتلاف کلید خوردن پروژه ی رقابت درون جبهه ای می باشد. خوشبختانه در طی فرآیند های مختلف تاریخی و سیاسی سالهای اخیر، پختگی کنش ورزان در میان اصلاح طلبان مطلوبیت بالایی پیدا کرده است. جریان اصلاحات در شرایط کنونی در بالاتری درجه بلوغ فکری و سیاسی خود قرار دارد، بلوغ و خردمندی رو به تزایدی که با حمایت از عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز شروع شد و با امتداد راهبرد حمایت انتقادی (سیاست اتحاد و انتقاد) استوارتر و بسیط تر شده است. اما چالش عمده ی پیش روی این جریان فکری و سیاسی، عدم فهم ضرورت نهاد سازی و ایده پردازی حول مفاهیم والا و محوری است، به عبارت دیگر سرمایه اصلاح طلبی در مفاهیم آن تعبیه شده است. باور این است که نقطه عزیمت در جهت تقویت و توانمند سازی هویتی از جانب اصلاح طلبان از تعیین تکلیف و نسبت خود با تبعات آن رویداد آغاز خواهد شد، هماهنگونه که در فضای کنونی مطالبات به حق و مشروعی همچون مشارکت جوانان و زنان در دولت از سوی این جریان مطرح است، به همان اهمیت و اعتبار لزوم بازخوانی مواضع و کنش های پیشین هم مهم تلقی می شود. از دورن و دامان این باز خوانی پرهیز از فرد محوری و حرکت به سوی نهاد سازی صورت می پذیرد، حرکتی که هر صدای مخالفی را اصلاح طلبان قلمداد نمی کند و وظیفه ای برای تحمیل هزینه به گفتمان به سبب حمایت های انتزاعی از آن در خود احساس نمی کند. اساسا اصلاح طلبی ملک مطلق افراد نیست ودر انحصار هیچ گروهی هم قرار ندارد بلکه بستری است که اتفاقا معیار و متری دقیق برای ارزیابی میزان پایبندی به ایده ها و ارزش های اصلاح طلبانه است.
این قلم باور دارد، نقد سیاست های دولت دوازدهم از سوی برخی جریان های سیاسی اصلاح طلب، دولت روحانی تبلور و جلوه ای از اصلاح طلبی به نظر می رسد. همین که عنصری راست گرا و محافظه کار که روزگاری مقاومت های شدیدی برای معاونت اولی او در دولت دوم اصلاحات می شد، اینک تبدیل به متحدی استراتژیک برای اصلاح طلبان شده است و هم پوشانی حداکثری در برخی حوزه ها همچون سیاست خارجی و اقتصاد به عنوان ابر پروژه های دولت دارد، نشان می دهد که اتقاقا اصلاح طلبان کارنامه ای روشن تر و بهتر تا این زمان ارائه داده اند. هر چند این موضوع به مثابه نفی یا تخریب اصلاحات تلقی نمی شود، بلکه بیان روشنی از ضرورت حاکمیت عملگرایی بر آرمان گرایی صرف در توسعه و تعالی کشور است.
حمایت از نماینده عالی دولت در گیلان
کنش گران سیاسی، بویژه اصلاح طلبان به عنوان متحدان اصلی دولت روحانی ضرورت دارد با همان انرژی و صلابت از دولت و نماینده عالی دولت در گیلان حمایت جدی نمایند. باید باور داشت در کنار همین اعمال کنش ورزانه و عمل گرایان ی حمایت از دولت روحانی می توان برخی نقاط ضعف و کدورت های موجود بین اصلاح طلبان و ودولت روحانی و نمایندگان دولت در استانها و بویژه استان گیلان مطرح کرد و طوری عمل کرد تا حتی بخشنامه جدید استاندار محترم گیلان در بکار گیری نیروهای جوان و بانوان شامل حال نیروهای اعتدالی و اصلاح طلب در گیلان شود نه مخالفین دولت در ارتباط با مشاورین هم با رفتار خردمندانه و بدون حب و بغض عمل شود تا در حمایت از دولت دچار تندروی یا کندروی صورت نگیرد و آب به آسیاب مخالفین قسم خورده ی دولت روحانی نریزیم تا به جای جذب نیروهای وفادار به سیاست های دولت، مخالفین دولت روحانی جذب نشوند،ضرورت دارد تا نیروهای سیاسی حامی دولت روحانی همانند سال های اخیر با صبوری و عقلانیت و بدور از هیجان زدگی عمل کنند.
علی کریمی پاشاکی
مدیر مسئوول پایگاه خبری ،تحلیلی گیلان بهتر نوین
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0