در ارتباط با شفافیت امور و مبارزه با فساد؛

واقعیت یا سراب

..

حکمرانی خوب، عدم اعمال تبعیض، پاک دستی و شفافیت در گفتار و عمل
برای اینکه بتوانیم در بازسازی اعتماد عمومی نسبت به نظام و کارگزاران آن در تمام قوا و نهادها را تسریع بخشیم و در گذار از دشوارترین شرایط پیش روی نظام جمهوری اسلامی در حدود ۵ دهه گذشته که حتی در دوران جنگ تحمیلی نیز به این اندازه اقتصاد ایران با مشکلات پیچیده و متعدد روبرو نبوده، موفق باشیم، ضرورت دارد تا با حکمرانی خوب، عدم اعمال تبعیض، محو رانت خواری و رانت پروری و رانت جویی توسط افراد و بستگانشان در دایره قدرت و حتی نزدیک به قدرت، داشتن مدیران و مسئوولان پاک دست به معنای واقعی و شفافیت در گفتمان و عمل، لوازم گذر از این شرایط را به خوبی فراهم نماییم.
مشکلات درونی و بیرونی
یکی از عمده ترین مشکل دورنی ما، مربوط به حکمرانی، سیاستگذاری های که باید بتوانیم این مشکلات را به خوبی مورد تجزیه و تحلیل و حل وفصل قرار دهیم. با توجه به ظرفیت های مختلف، جامعه ایران این پتانسیل را دارد تا در بحران کنونی راهگشایی کند. در ارتباط با مشکلات بیرونی باید اذعان داشت که به صورت عمومی شامل نداشتن رابطه کیفی با جهان بیرونی است که احتمالا تحریم های پیش رو بر عمق و ابعاد آن می افزاید. ما برای اینکه بتوانیم از این گرداب به سلامت بگذریم، نیازمبرم به تهیه برنامه ونقشه راه واقعی و همراهی همه آحاد ملت و فعالین سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و تجهیز همه امکانات موجود در کشور داریم. باید از افق دید و برنامه های کوتاه مدت فاصله بگیریم. تعدد بخشنامه ها و آزمون خطا در سیاستگذاری، فضای کسب و کار را نا امن کرده و فعالان اقتصادی وقتی می خواهند خود را با شرایط و رویه جدید هماهنگ کنند، دوباره با یک بخشنامه جدید مواجه می شوند. این رفتارها جامعه را به تصمیم گیری های کوتاه مدت عادت داده است و سرمایه گذاران کمتر تصمیم می گیرند که در بلند مدت سرمایه گذاری کنند. به این ترتیب همه به سوی فعالیت های زود بازده و کوتاه مدت سوق پیدا کرده اند و کمتر کسی به سوی سرمایه گذاری بلند مدت می رود. از آن طرف نیز برخی سیاستگذاری ها نا متناسب با واقعیت های اقتصادی کشور منجر به توزیع گسترده رانت به شکل های مختلف شده و بخش دولتی و خصوصی و غیر دولتی را به سمت فساد و رانت گسترده هدایت کرده است.
چه باید کرد؟
پیش از این بیان شد، نباید ناامید بود و در کنار آن باید برای تمام مباحث و مشکلات با نگاه واقع بینانه و مبتنی بر تنظیم و اعمال سیاست ها وبرنامه های علمی و همه جانبه گرایانه که بیشترین اتکا را بر منابع انسانی ملی خارج از دیدگاهها و تعلقات سیاسی و جناحی داشته باشد، عمل کرد. در صورت بودن اراده در ساختار سیاسی و اجماع حاکمیتی و اعتماد و همراهی مردم و همچنین ثبات در سیاستگذاری بر مبنای داده ها و شرایط واقعی اقدام کرد و از سوء مدیریت و سیاستگذاری نادرست فاصله گرفت و با مدیریت صحیح و سیاستگذاری درست و واقعی نه جناحی و سیاسی و تنگ نظرانه، بلکه مدبرانه، می توان بر همه ابر چالش ها نیز غلبه کرد. اما اگر به درستی سیاستگذاری نکنیم، آن وقت هر مشکلی تبدیل به مساله امنیت ملی می شود.
باز گرداندن اعتماد
گام نخست برای بازسازی ساختار در هم ریخته اعتماد عمومی، نوسازی فکر و تغییر نگاه ها و انگاره های ذهنی و پاردایم کشورداری و ارتقای کیفیت سیاستگذاری است. تفکر حاکم بر سیاستگذاری در کشور ما کهنه و قدیمی و از همه مهمتر نابود کننده اعتماد عمومی است. باید پذیرفت که سطح هوش و ذکاوت عمومی جهش یافته و متناسب با آن، کیفیت سیاستگذاری نیز باید ارتقاء پیدا کند. ایران عزیز گرفتار چند ابر چالش کمر شکن است که هیچ کدام از آنها بدون همراهی واقعی و آگاهانه مردم به سرانجام نمی رسد. باید بدانیم که گذر از شرایط موجود نیاز به طرح شفاف و صادقانه مسائل و مشکلات کشور با مردم دارد و رییس جمهور روحانی با پشتوانه مردمی می تواند همه جریانهای سیاسی مرجع را همگرا و همسو کند.
شفافیت
پیش فرض شفافیت آن است که همه مدیران و مسئوولان نظام چه دولتی و چه غیر دولتی که به نحوی در حوزه امور عمومی انجام وظیفه می کنند، مسئوولیت و وظایف خود را برای تامین منافع عمومی به نحو درست و قانونی انجام دهند. در نتیجه، شفافیت صرفا نشان می دهد که امور عمومی به نحو مناسب و قانونمند اداره می شوند. صد البته همه امور عمومی را نمی توان برای همگان افشاء کرد، شفافیت نیز حدود و استثناهایی دارد که باید رعایت شود. برای مثال حتی در نظام های دمکراتیک دنیای امروز نیز برخی اسرار دولتی یا سایر عناوین را از دیگران پنهان می کنند. منتها این کار نیز با رعایت شفافیت صورت می گیرد، یعنی معلوم است که کدام اطلاعات را به دلیل محرمانه بودن، نمی توان افشا کرد را به دلیل خصوصی بودن در دسترس عموم قرار داد. یعنی حدود و استثناهای شفافیت، خودشان باید شفاف باشند. در حکومت هایی که فرهنگ شفافیت در آنها غلبه دارد، شفافیت با روش ها و رفتارهای و رویه های خاصی متجلی پیدا می کند که از آنها می توان به عنوان ساز و کارهای فرهنگ شفافیت یاد کرد. بدون وجود این ساز و کارها، شفافیت صرفا در مرحله شعار باقی می ماند. برخی از این ساز و کارها عبارتند از: آزادی بیان، حق انتقاد، آزادی اطلاعات، حمایت از افشاگران، حمایت از منابع خبری رسانه ها، حمایت از رقابت و منع انحصار.
علی ایحال، باید دید آینده چه تصویری پیش چشم ما خواهد گذاشت. آیا شفافیت رخ می نماید و با فساد مبارزه خواهد شد؟ در اینکه بخشی از مسئوولان در پی مبارزه با فساد هستند، شکی نیست اما آیا اراده ای جمعی در میان مدیران و مسئوولان رده بالا برای این منظور وجود دارد؟ آیا بوروکراسی و بدنه ای که به شفاف نبودن خود عادت کرده، اجازه مبارزه با فساد را خواهد داد؟ آیا افراد و گروههای با نفوذی که خود بخشی مهم و جدا ناشدنی از فساد هستند اجازه مبارزه را خواهند داد؟ سازمانهایی که باید از درون با فساد مبارزه کنند، دست به این عمل مهم خواهند زد و بدنه سازمان در برابر این مبارزه نخواهد ایستاد؟
افکار عمومی زمانی اعتماد پیدا می کند که ببیند آنها که سخن از مبارزه با فساد می زنند در عمل نیز آن را عملیاتی می کنند، در غیر این صورت مردم همیشه این پرسش را در ذهن دارند و حتی در برخی گفتمان های روزانه و عادی خود بیان می دارند که آیا این شفافیت و مبارزه با فساد که گفته می شود آیا واقعیت است یا سراب؟ و یا می گویند چرا باید با مسئوولانی که فقط حرف می زنند، همراه باشند؟

علی کریمی پاشاکی