وحدت واقعی جامعه با وجود تفاوت ها و تنوع ها

..

هنگامی که انقلاب به روزهای اوج خود نزدیک می شد، نوعی از حیرت بر حکومت شاه، مردم و ناظران خارجی و بی طرف سایه افکنده بود. همه طرف های ماجرا در حیرت بودند که چگونه تحقق چنین وحدتی نزد مردم یک کشور ممکن است؟ هیچ گاه به ذهن تحلیل گری خطور هم نمی کرد که از نیروهای مذهبی، حتی از نوع سنتی آن تا نیروهای هوادار کمونیسم در کنار یکدیگر قرار بگیرند و خواهان سرنگونی یک رژیم شوند. این امر اتفاق افتاد، فقط به یک علت روشن و آن نخوت و غرور بی اندازه شاه و اعمال استبدادی و اعمال حکومت همراه با تحقیر دیگران بود. اوج قدرت شاه در متحد کردن همه مخالفان دیده شد که شاید از این نظر در جهان بی نظیر بود. ولی یک نکته از همان روز پیروزی انقلاب ۵۷ برجسته شد. همه دیدیم که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب، نوعی واگرایی در نیروها رخ داد که به رودر رویی و تقابل خشونت آمیز نیز کشیده شد. ابتدا در کردستان، سپس گنبد و آذربایجان و سایر نقاط کشور و حتی تهران این تقابل دیده شد و صدها نفر از طرفین در این درگیریها کشته شدند. این واقعیت تلخ ناشی از آن بود که وحدت منجر به انقلاب بیش از آنکه ناشی از به رسمیت شناختن نیروها از سوی یکدیگر باشد، متاثر از دشمنی مشترک آنها با شاه بود. از همین رو هنگامی که شاه و رژیم او حذف شد، آن وحدت به کثرت ولی متضاد تبدیل شد. در این میان برخی عجله کردند و دست به اسلحه بردند، با این خیال خام که می توانند از این طرق بر حکومت برآمده از انقلاب چیره شوند.

تردیدی نیست که در تشدید اوضاع برخی ندانم کاری های ناشی از فقدان تجربه وجود داشت ولی مسئوولیت اصلی در این تقابل ها متوجه کسانی است که به اسلحه و اقدامات تروریستی دست بردند. چه دلیلی برای اثبات این ادعا بهتر از اینکه در ۲ دهه اخیر که منتقدان از اسلحه دوری جسته اند، مطلقا با رفتارهای گذشته با آنان مواجه نیستیم و همه کما بیش در حال فعالیت ولو محدود خود هستند.

چه حکومت با آنها موافق باشد و چه مخالف، ولی در نهایت کشت و کشتار و حذف کامل یکدیگر به طور اصولی منتفی شده است، بنابراین این سخن رییس جمهور روحانی که کاملا درست است که گفتند برخی خودشان خواستند از قطار انقلاب پیاده شوند، برخی را هم از قطار انقلاب پیاده کردیم که می توانستیم پیاده نکنیم و امروز باید همه را دوباره به سوار شدن قطار موفقیت و پیروزی دعوت کنیم.

علی ایحال، هزینه ای که جامعه ایران برای حجم زیاد اختلافات و تنش ها پرداخت زیاد بود، هر چند تا حدی اجتناب ناپذیر می نمود، زیرا هنوز یاد نگرفته  بودیم که باید به همدیگر احترام بگذاریم و کثرت همراه با تنوع فکر و رفتار یکدیگر را در چارچوب قانون به رسمیت بشناسیم . اکنون و پس از گذشت ۴۰ سال همه نیروهای منطقی متوجه شده اند که نه تنها قادر به حذف یکدیگر نیستند، بلکه حتی اگر هم یکدیگر را حذف کنند، این راه پایانی ندارد و باید باقیمانده موجود را دوباره تقسیم بر دو کرد و یک گروه جدید را حذف کرد و پایان این فرآیند جز شکست و نابودی همه چیز دیگری نیست. باید از فضای سنتی وحدت یعنی یک شکل و مشابه به یکدیگر بودن عبور کنیم. جامعه ی جدید ایران، جامعه تفاوت هاو تنوع هاست . در جامعه جدید هر چه جلوتر برویم تفاوت ها و تنوع ها بیشتر و بیشتر می شود، در حقیقت ما با یکدیگر فرق داریم ولی کاملا به یکدیگر وابسته هستیم و همدیگر را تکمیل می کنیم. حذف دیگری، به معنای حذف و تضعیف خودمان است. وحدت در عین کثرت تفاوت ها و تنوع ها، نیاز امروز جامعه ماست، ولی این تکثر گرایی باید درباره روش های حل اختلافات ، وحدت داشته باشند.یکی از این روشها و مهمترین آنان قانون است که باید همه آحاد، تفکرات و تنوع های موجود پیرامون وضع و جاری شدن قوانین گفت و گو و مفاهمه کنند تا در التزام به قانون کوچکترین خدشه ای وجود نداشته باشد.

علی کریمی پاشاکی