وعده ساخت یک میلیون خانه در سال توسط دولت؛

وعده ای که محقق نشده و نخواهد شد

روزنامه هم میهن در سرمقاله امروزش نوشت: وضعیت رسانه‌های منتقد به‌گونه‌ای است که در مواجهه با سیاست‌های رسمی در برابر یک سه‌راهی قرار دارند. راه اول، سکوت و انتظار و انفعال است؛ که طبعاً با رسالت حرفه‌ای همخوانی ندارد. راه دوم، تشویق و تایید سیاست‌های رسمی است؛ با این انگیزه که گره‌های اقتصادی و اجتماعی […]

روزنامه هم میهن در سرمقاله امروزش نوشت: وضعیت رسانه‌های منتقد به‌گونه‌ای است که در مواجهه با سیاست‌های رسمی در برابر یک سه‌راهی قرار دارند.

راه اول، سکوت و انتظار و انفعال است؛ که طبعاً با رسالت حرفه‌ای همخوانی ندارد.
راه دوم، تشویق و تایید سیاست‌های رسمی است؛ با این انگیزه که گره‌های اقتصادی و اجتماعی کشور کورتر و دولت با مشکلات بیشتری مواجه شود.
راه سوم، طبعاً نقد این سیاست‌هاست، بلکه به تغییر آن‌ها منجر گردد. البته، پیمودن این راه برای رسانه‌ها کم‌هزینه نیست؛ زیرا طرفداران وضع موجود گمان می‌کنند با هدف تضعیف یا تحقیر دولت انتقاد می‌شود.
این درحالی است که انتخاب این راه است که با وظیفه اخلاقی و رسالت حرفه‌ای و تعهد ملی سازگاری و ملازمه دارد.

یکی از وعده‌های پرسروصدای دولت، ساخت یک میلیون واحد مسکونی در سال بود؛ وعده‌ای که نه‌تنها محقق نشده است، بلکه هیچ‌گاه هم محقق نخواهد شد، از ابتدا نادرست و غیرعملی بودن آن روشن بود، ولی چون اصرار دارند آن را انجام دهند، برای این منظور اکنون پس از گذشت دو سال و اندی از حضور در دولت می‌کوشند تا کاری کنند که منابع مالی آن را تامین نمایند. حالا هم این کار را از طریق روش‌هایی می‌خواهند انجام دهند که حوزه‌های دیگری را درگیر می‌کند. اول، از طریق منابع بانکی. دوم، از طریق قیمت‌گذاری بر مصالح ساختمانی اصلی چون سیمان و فولاد. یا حتی خارج کردن این شرکت‌ها از بورس کالا.
روشن است که چنین اقداماتی به تحقق وعده ساخت مسکن منجر نمی‌شود، فقط ممکن است بر آمار کم‌ موجود اندکی بیفزاید، ولی از یک سو، موجب تورم شدید از طریق تولید نقدینگی به وسیله بانک‌ها می‌شود.
دوم اینکه رانت سرسام‌آوری را در فولاد و سیمان ایجاد می‌کند که فساد و تباهی بزرگی را در پی می‌آورد.
سوم اینکه، نظام بانکی و این نوع کارخانجات را زمین‌گیر می‌کند و موجب کاهش تولید و بهره‌وری آنها می‌شود.
این سیاستی است که پیشتر نیز انجام شده و شکست خورده است. رشد نقدینگی و تورم حاصل از مسکن مهر که در اوج پولداری دولت احمدی‌نژاد انجام شد، ضربه سختی برای اقتصاد کشور بود، حالا که از آن درآمدهای بادآورده هم خبری نیست، کیفیت ساخت چنین واحدهای ساختمانی نیز به دلیل کاهش استانداردهای آنها نامطلوب خواهد شد.
تجربه زلزله کرمانشاه را فراموش نکنید. در حقیقت به‌جای آنکه یک شهر آباد شود، ده‌ها و صدها محل دیگر ویران خواهد شد تا یک جا آباد شود؛ آن هم نه آبادی واقعی که آبادی ظاهری و صوری.
بهترین راه برای دولت، پس‌گرفتن رسمی وعده داده‌شده است.
این شعار بی‌مصداق «می‌توانیم» را باید کنار گذاشت. «می‌توانیم» در ذیل امکانات متعارف معنی‌دار است، اولین شرط آن وجود عقلانیت و محاسبات اقتصادی است.
خیلی ساده می‌توانید هزینه ساخت یک متر واحد مسکونی درجه سه را بپرسید در اعداد و ارقام یک میلیون واحد ضرب کنید، این که کار سختی نیست. ثلث آن را هم نمی‌توانید تامین کنید. حالا یک شعاری داده‌اید، در عمل هم که نخواهید توانست، و نمی‌توانید، پس با اذعان به آن، سیاست معقولی را پیش بگیرید؛ بهتر از این است که با اتخاذ سیاست‌های نادرست بخش‌های دیگر نیز تخریب شوند.