با حضور جمعی از هنرمندان و شعردوستان؛

یادمان احمدرضا احمدی در خانه‌ فرهنگ گیلان برگزار شد

یادمان احمدرضا احمدی، شاعر معاصر و بررسی شعر و جایگاه هنری او در سپهر ادبیات ایران، یکشنبه ۱۵ مرداد، ساعت پنج و نیم عصر همراه با جمعی از هنرمندان و شعردوستان در خانه‌ فرهنگ گیلان برگزار شد. مزدک پنجه‌ای، شاعر و منتقد، که مجری این نشست بود، در ابتدا، به بیان زندگینامه‌ احمدرضا احمدی پرداخت […]

یادمان احمدرضا احمدی، شاعر معاصر و بررسی شعر و جایگاه هنری او در سپهر ادبیات ایران، یکشنبه ۱۵ مرداد، ساعت پنج و نیم عصر همراه با جمعی از هنرمندان و شعردوستان در خانه‌ فرهنگ گیلان برگزار شد.

مزدک پنجه‌ای، شاعر و منتقد، که مجری این نشست بود، در ابتدا، به بیان زندگینامه‌ احمدرضا احمدی پرداخت و به برنامه‌های آتی خانه فرهنگ اشاره کرد و سپس با یادآوری مرگ شاپور جورکش، محقق و منتقد، بیان داشت که با خواندن آثار این دست هنرمندان و شناساندن ظرفیت‌های ادبی ایشان، می‌توان راه آن‌ها را ادامه داد.

سپس پنجه‌ای نامه‌ای از فروغ فرخزاد که خطاب به احمدرضا احمدی نوشته شده بود را برای حاضران قرائت کرد و بعد از علی‌رضا پنجه‌ای، شاعر، منتقد و روزنامه‌نگار برای ایراد سخنرانی در باب «سیاست شعر» دعوت به عمل آورد. این سخنران ابتدا یادداشتی با عنوان «معصومیتی پر از رویاهای تابه‌تا» را خواند که بعد از مرگ احمدی نوشته و در یکی از نشریات پایتخت منتشر شده بود. «احمدرضا احمدی، شاعری است که دستمایه‌ی آفرینش‌هایش رویا است. رویاها تسلسل‌جو هستند. شاعری که می‌بیند و می‌گذرد بی‌که فلسفه بچیند. فرشته‌ی شعرش به‌جز زیبایی نابینا است. طاقت دیدن به‌جز آبی ندارد. طاقت دیدن التهاب ندارد. می‌بیند که چرخ دنیا می‌لنگد اما می‌گذرد. شاید نگاهی از نوع تجاهل‌العارفی دارد. گاه با شوخ‌طبعی بغضش را فرومی‌خورد و….»

این منتقد افزود که شعر احمدی آبستره‌ای است که از تمی آبی برخوردار است. «همچون خوی و خصلت خودش که هیاهویی به‌جز شعر نداشت. همان‌طور که شعر می‌گفت، داستان برای کودکان می‌نوشت. سوررئالیسم واقعیت او بود.»

سپس این شاعر بیان داشت: موج نو از سینمای فرانسه پدید آمد و دوره‌ی نخستش از سال ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۲ بود و دوره‌ی دوم از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۸ بود که در آن زمان گفتمان‌ها سیاسی‌تر شد و ایدئولوژی کم رنگ‌تر و شخصیت‌های برجسته‌ی آن «ژان لوک گدار» و «تروفو» و… بودند. «آندره برتون، واضع  سوررئالیست است، او   واقع‌گرایی را مرگ خلاقیت می‌دانست.»

علی‌رضا پنجه‌ای سپس با اشاره به فریدون رهنما، افزود: او بعد از نیما، نقش بزرگی در جهت دهی جریان نو در هنر و ادببات ما داشت و از کسانی بود که از سایه، جریان مدرن شعر ایران را رهبری می‌کرد. نقش او در هدایت شاملو نیز به گذار از شعر نیمایی که هنوز دهه‌ها می‌توانست چهره‌های تازه‌یی به شعر نو ایران بیفزاید پر رنگ است. پس از نیما  شاملو سر می‌رسد و کودتایی برعلیه شعر نیمایی برپا می‌کند. » کودتایی که خیلی زود بدل به جریان مسلط شعر نو ما می‌شود. کودتایی که به طرز شاملویی و شعر سپید موسوم شد.

علی‌رضا پنجه‌ای افزود: فریدون رهنما از چهره‌هایی بود که در خارج از کشور زندگی می‌کرد او  مجموعه‌ای از کارکرد مدرن چهره‌های هنری و ادبی  فرانسه و لابد نشریه موج نو هوشنگ ایرانی را هم که در پاریس منتشر شده بود را  دیده بود که مجموعه‌ی آن‌همه اطلاعات نو را  به ایران آورد. هم از این رو شعر موج نو اراده کرد تا اوتوریته‌ی زبان و طرز شاملویی را در هم بشکند. «این جریان‌ها بودند که باعث شدند شعر احمدرضا احمدی در مدت کوتاهی بین طبف نوآمده‌گان نوجو همه‌گیر شود. تأثیری که شاعران  موج نو مانند یدالله رویایی _که بعدها از دل موج نو مانیفست شعر حجم را نوشت و راه خود را از شاعران موج نو جدا کرد_ و بیژن الهی و حلقه‌ی شاعران مجله‌ی ترفه از طرفی و  شعر احمدرضا احمدی از سوی دیگر  بر جریان مدرن و اوانگارد شعر نو تحت عنوان جنبش موسوم به شاعران غیرمتعهدها گذاشت، تا اکنون هم  پا بر جاست.»

این نظریه‌پرداز سپس با اشاره به کارکرد  موج نو در شعر ایران بیان داشت که شاخصه‌ی موج نو به‌گونه‌ای‌ست که ماهیتا هدف‌گذاری نمی‌کند و وظیفه‌ای برای سیاست و شعر اجتماعی قائل نیست هم از این‌رو  شاعران شعر نو را به شاعران《شعر متعهد》یا《شعر برای شعر》تقسیم می‌کردند، و  بالتبع  شاعران موج نو را شاعران غیر متعهد و شاعران گرایش شعر برای شعر می‌نامیدند.

علی‌رضا پنجه‌ای سپس شعری به نام «سرنوشت» و چند برش از چند شعر دیگر شاعر را قرائت کرد که در آن‌ها به مسایل اجتماعی اشاره شده بود و تا حدی از اهداف موج نو در تضاد بود.

در ادامه‌ی این نشست از دکتر فاطمه کاسی، استاد دانشگاه دعوت به عمل آورد تا درباره‌ی «وانمودگی و تخیل در داستان‌های کودکانه احمدرضا احمدی» به سخنرانی بپردازد. این سخنران در ابتدا بیان داشت که احمدرضا احمدی نخستین داستان کودکان خود را به سال ۱۳۴۸ منتشر کرد و عنوان کتاب «من حرفی دارم که فقط شما بچه‌ها باور می‌کنید» است.

کاسی سپس بیان داشت: در داستان‌های او با شاعری مواجه هستیم که از دوران کودکی خود فاصله گرفته و وارد بزرگسالی شده است و خودش در شعرش گفته که «با اندوه پذیرفته‌ام که دیگر کودک نیستم.» «اما شباهت‌هایی میان داستان‌ها و اشعارش وجود دارد و آن تخیل است.»

وی با اشاره به تفاوت میان خیال و تخیل خاطرنشان کرد: در تخیل شاهد یک رابطه‌ی زنده هستیم اما در خیال رابطه‌ای مکانیکی. در خیال تمثیل آفریده می‌شود و در تخیل دنیایی وسیع و نامحدودی را داریم. «در داستان‌های احمدی با تخیلی فانتاسیک روبه‌رو هستیم؛ یعنی تخیلی که محدود است و ابعاد و اشکال واقعیت را به شکلی که خودش دلش می‌خواهد تغییر می‌دهد؛ بی‌انت‌ها است و حدومرز ندارد».

این استاد دانشگاه سپس به مبحث وانمودگی اشاره کرد و بیان داشت: این مبحث را بودریار مورد بررسی قرار داد و در مبحث پست‌مدرن جای می‌گیرد. «دنیای پست‌مدرن مرز بین واقعیت و رویا، طنز و جدیت را بر می‌دارد. انسان مدرن به‌دلیل مصرف‌زدگی، تولیدکننده نیست و در دنیایی از تصاویر غرق شده است. بنابراین ما مدام با فراواقعیت سروکار داریم: مانند فیلم‌ها و تبلیغات.

دالی که مدلول‌های متنوعی دارد و بنابراین دیگر اثری از واقعیت نیست.» احمدرضا احمدی با استفاده از وانمودگی در داستان‌هایش سعی می‌کند از تلخی‌های دنیای مدرن کم کند و از اندوه و تنهایی مصرانه بکاهد. این وانموده از خیال به کودک کمک می‌کند تا بتواند تنهایی‌هایش را تحمل کند. «بنابراین شما می‌توانید این آمیختگی تخیل و رویا را در داستان‌های احمدی ببینید».

در ادامه این منتقد با اشاره به نوشتار جادویی بیان داشت که این تمهید، موتیف تکرارشونده در داستان‌های احمدی است. «واژگانی که او استفاده می‌کند، واژگانی زایا هستند، واژگانی شاد هستند که تولید می‌کنند تا کودک را از تنهایی در بیاورند. کودک با استفاده از نوشتار جادویی، تمام نداشته‌های خود را تبدیل به داشته‌ها می‌کند.»

در پایان این نشست مزدک پنجه‌ای  از آرش بدرطالعی، گرافیست و تصویرگر دعوت به عمل آورد تا پیرامون «نقاشی به مثابه‌ی زیست شاعر» به سخنرانی بپردازد. بدرطالعی در ابتدای سخنان خود بیان داشت که با دیدن نقاشی‌های احمدرضا احمدی حس کرد که اینها، ترجمه‌ی تصویری اشعار او هستند. «موضوعی که اکنون بسیار از آن می‌شنویم، یکپارچگی است؛ یعنی آیا فلانی نقاش است یا نویسنده؛ نویسنده است یا آهنگساز.» سپس او افزود که کار هنری دو وجه دارد؛ یک بخش تکنیک و فن است که می‌توان گفت کسی نقاش است و تکنیک‌های استاندارد نقاشی را می‌داند و یا اینکه شاعر است؛ بخش مهم و آرتیستیکی آن، بخش تکنیکال نیست، جهانی است که آن شخص ارائه می‌کند. «بنابراین چندان موضوعیت ندارد که دریابیم آن شخص شاعر است یا نقاش. گاهی کسی آرتیست است و به اقتضای موقعیتش، مدیوم نقاشی یا مدیوم موسیقی را دنبال می‌کند. اما در احمدی شاهد یکپارچگی هستیم. نقاشی‌های او در پیوند با شعرش معنا پیدا می‌کنند.»