نقص بزرگ در جامعه رسانه ای کشور ؛

عدم وجود رسانه های منتقد

به این معنا که احساس نابرابری میان مردم می تواند منجر به اعتراض به شرایط موجود شود. از سویی دیگر بخشی از جامعه، امروز احساس طرد شدگی و واماندگی دارد. این بخش از جامعه احساس می کند که برخی نهادها چتر حمایت شان را روی سر آنها باز نکرده اند. عامل بعدی را که می توان برای شروع اعتراض ها و مخالفت ها ذکر کرد، این است که کشور ما در منطقه ای قرار گرفته است که نقش عوامل بیگانه و نفوذ آنها را هم نمی توان در مدیریت و شکل دهی اعتراض ها و ناآرامی ها نادیده گرفت.

قریب به اتفاق رسانه ها در کشور چه مکتوب و چه مجازی یا فقط مخالف دولت اند و یا فقط موافق دولت .
اگر کنکاشی در ارتباط با اعتراضات در دیماه سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ و مباحث سیاسی،اجتماعی،اقتصادی ،فرهنگی مبتلا به جامعه ی ایران داشته باشیم، می توانیم عوامل زیادی را برای بروز آنها ردیف کنیم ولی یقینا آنچیزی که در شکل گیری اعتراض ها و مخالفت ها و…بیشتر از همه نقش داشته، افزایش نابرابری و فاصله طبقاتی میان آحاد مردم بوده است.
به این معنا که احساس نابرابری میان مردم می تواند منجر به اعتراض به شرایط موجود شود. از سویی دیگر بخشی از جامعه، امروز احساس طرد شدگی و واماندگی دارد. این بخش از جامعه احساس می کند که برخی نهادها چتر حمایت شان را روی سر آنها باز نکرده اند. عامل بعدی را که می توان برای شروع اعتراض ها و مخالفت ها ذکر کرد، این است که کشور ما در منطقه ای قرار گرفته است که نقش عوامل بیگانه و نفوذ آنها را هم نمی توان در مدیریت و شکل دهی اعتراض ها و ناآرامی ها نادیده گرفت.
نقش مهم کارکرد رسانه ها در رفع بسیاری از چالشها

اما بخش مهمی از رفع چالش های موجود، به مساله کارکرد رسانه های برمی گردد که لازم است در تبیین آن کمی توضیح داده شود.
در ارتباط با بحث حوادث ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ و دیگر مشکلات موجود در جامعه ما رسانه های غربی همه به پوشش جامع حوادث پرداختند و حتی از تهران خارج شدند و در ارتباط با شهرهای کوچک نیز گسترده تر عمل کردند. در ضمن انصافا رسانه های داخلی در برابر تمایلات و طمع بیگانگان طوری عمل کردند که منافع ملی قربانی بازی های سیاسی خارج نشینان نشود. ولی باید توجه شود که چرا رسانه های بیگانه گسترده تر از همیشه عمل کردند؟
این قلم معتقد است که علت عمده مساله به بحث طرد شدگی و تبعیض های موجود در اقشار مردم بر می گردد. ما می دانیم که رسانه ها باید صدای مردم را منتقل کنند. اما در کشور ما نوعا بیشتر از دو نوع رسانه نداریم، بخش اول فقط مخالف دولت هستند و نقد سایر قوا را نادیده می گیرند وفقط معطوف به اشکالات قوه اجرایی کشور می شوند.
بخش دوم هم حامیان دولت هستند که فقط معطوف به نقد سایر قوا و نهادها می شوند. ما امروز به رسانه هایی نیاز داریم که آزادانه مشکلات همه ی قوا و نهادهای را بگویند. این نوع نقد کردن یک نکته ظریف هم دارد و آن این است که نباید منجر به ناامیدی مردم شود، چرا که امید لازمه هر نوع اصلاح و تغییر اشکالات است. همچنین امید است که به مردم توانایی پیشبرد امور را می دهد.

نقد متفکرانه و همه جانبه و مساله تعارض منافع

باید به این موضوع بپردازیم که چه نوع نقدی می تواند، امید بخش باشد. این قلم باور دارد مشکلات امروز جامعه ما ناشی از تعارض منافع است. ما اگر انتقادمان معطوف شود به مساله تعارض منافع، بدون هزینه کرد منابع مالی زیاد بخش بزرگی از مشکلات کشور حل می شود. حل برخی دیگر از مشکلات کشور قطعا در بلند مدت اتفاق می افتد،مثل مساله بیکاری، اما همین مساله را نیز می توان با تمرکز بر مساله تعارض منافع حل کرد، مثلا بسیاری از کسب و کارها و رونق گرفتن آنها، نیازمند بهتر شدن و روان شدن سیستم اداری کل کشور است، با نقد در رسانه ها می توان صدای مردم را شنید و به اصلاح سیستم کمک کرد، یا مساله اقتصاد و بانکداری با نظارت دقیق بانک مرکزی وبر سیستم بانکی کشور را افزایش بدهد و یا برخی ساختار را اصلاح کند.
مشکلات امروز کشور ناشی از این است که یک گروه منافع بقیه را مصادره کرده اند و صاحبان قدرت، مافیایی شکل داده اند که مردم دقیقا معترض به آنها هستند. امکان اعتراض های آینده و پیش بینی آن به درک صحیح و به موقع مسائل تعارض منافع بر می گردد.
علی ایحال، ما نیاز به سیستمی داریم که انتقاد کننده و انتقاد پذیر به معنای واقعی، موضوعی مهم باشد. انتقادها و نقدها به تحولات مثبت اقتصادی،اجتماعی،سیاسی،فرهنگی و… بینجامد و در عین حال امید بخش باشد و منافع ملی واقعی را تامین نماید. این نوع انتقاد هم با توجه به تعارض منافع حاصل می شود.