نبود بنگاه های ایرانی در فهرست ۱۰۰غول خاورمیانه؛

چرا بنگاه های ایرانی سهمی از این فرصت ندارند؟

خاورمیانه فقط میدان جنگ نیست؛ میدان خلق ثروت‌های افسانه‌ای است. افزایش قیمت حامل‌های انرژی، باز هم برای غول‌های نفتی منطقه فرصت ایجاد کرده و آنها را در زمره سودآورترین بنگاه‌های جهان قرار داده است. تنها شرکت «سعودی آرامکو» با بیش از ۱۵۶ میلیارد دلار سود، «اپل» و «مایکروسافت» را با سودهای ۹۴ و ۶۹ میلیارد […]

خاورمیانه فقط میدان جنگ نیست؛ میدان خلق ثروت‌های افسانه‌ای است. افزایش قیمت حامل‌های انرژی، باز هم برای غول‌های نفتی منطقه فرصت ایجاد کرده و آنها را در زمره سودآورترین بنگاه‌های جهان قرار داده است.

تنها شرکت «سعودی آرامکو» با بیش از ۱۵۶ میلیارد دلار سود، «اپل» و «مایکروسافت» را با سودهای ۹۴ و ۶۹ میلیارد دلاری‌ پشت سر گذاشته است.

چرا بنگاه‌های ایرانی سهمی از این فرصت ندارند؟

وحید نمازی_«سعودی آرامکو» با تکیه بر بیش از ۲۶۷ میلیارد بشکه ذخایر نفت و حدود ۵/۸ تریلیون مترمکعب گاز طبیعی، روزانه نزدیک به ۱۰ میلیون بشکه نفت می‌فروشد که حدود ۱۰ درصد مصرف جهانی است.

شش سال پیش در پایان سال ۲۰۱۷ و با انتشار آمار درآمد شرکت‌های نفتی حوزه خلیج‌فارس، شرکت ملی نفت ایران پس از آرامکو جایگاه دوم را داشت؛ ۱۱۰ میلیارد دلار برای ایران و ۲۶۴ میلیارد دلار برای عربستان. اما آنچه از آن سال بر صنعت نفت ایران گذشته، افتادن در سراشیبی تلخ تحریم‌ها، بدقولی شرکت‌های خارجی و ترسشان از عواقب سرمایه‌گذاری و کار با ایران، فرسودگی صنعت نفت و رکود در توسعه و بهره‌برداری از میادین نفتی جدید بوده است.

ایران ما با در اختیار داشتن منابع فراوان نفت و گاز و جایگاه رفیعش در جهان، یکی از غنی‌ترین سفره‌های سرمایه‌ای برداشت‌نشده جهانی را در اختیار دارد؛ حجم ذخایر زیرزمینی نفت خام و گاز طبیعی تحت مالکیت شرکت ملی نفت ایران (National Iranian Oil Company)  به ترتیب بیش از ۱۵۰ میلیارد بشکه و بیش از ۲۹ تریلیون مترمکعب برآورد می‌شود. NIOC با قدمتی با بیش از هفتاد سال، دومین شرکت دارنده ذخایر نفت جهان به‌شمار می‌آید و از نظر میزان تولید «مجموع نفت و گاز» هم پس از شرکت‌های آرامکو (عربستان) و گازپروم (روسیه) روی سکوی سوم جهانی ایستاده است.

براساس آمارهای رسمی، درآمد آرامکو در سال‌های گذشته این‌چنین بوده؛

 ۳۵۹ میلیارد دلار (۲۰۱۸)

 ۳۳۰ میلیارد دلار (۲۰۱۹)

 ۲۳۰ میلیارد دلار (۲۰۲۰)

 ۴۰۰ میلیارد دلار (۲۰۲۱) 

۶۰۵ میلیارد دلار (۲۰۲۲).

اما در این سوی خلیج‌فارس، شرکت ملی نفت ایران به عنوان بازوی اصلی استخراج، پالایش و صدور محصولات این صنعت پولساز، طی این سال‌ها با کاهش درآمد شدیدی روبه‌رو بوده و بر اساس آنچه از آمارهای منتشرشده از سوی اوپک به دست آمده، درآمدهای طرف ایرانی این‌چنین است:

 ۶۰٫۵ میلیارد دلار (۲۰۱۸)

 ۱۹٫۵میلیارد دلار (۲۰۱۹)

 هشت میلیارد دلار (۲۰۲۰)

 ۲۵٫۵ میلیارد دلار (۲۰۲۱) 

۴۲٫۵ میلیارد دلار (۲۰۲۲).

این در حالی است که علاوه بر رشد تولید و توسعه درآمدی از سوی آرامکو، شرکت ملی نفت عراق هم از فرصت غیبت ایران به بهترین شکل بهره برده و با جذب سرمایه‌گذاری‌های متعدد خارجی، تمرکز بر توسعه و افزایش تولید، درآمد ۶۰ میلیارددلاری خود در سال ۲۰۱۷ را به ۱۱۵ میلیارد در سال ۲۰۲۲ رسانده است.

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های شرکت ملی نفت ایران، کاهش چشمگیر سرمایه‌گذاری در بخش بالادستی صنعت نفت طی دو دهه اخیر بوده که موجب معطل ماندن طرح‌های توسعه‌ای و فرسودگی بیشتر این صنعت شده است. با وجود اینکه گفته می‌شود کلید خوردن همکاری‌های داخلی طی دو سال گذشته برای شروع توسعه زنجیره ارزش پالایشگاهی، بهره‌گیری از توان شرکت‌های دانش‌بنیان با اولویت توسعه میادین مشترک نفتی و گازی و جمع‌آوری گازهای مشعل و انجام توافقاتی برای توسعه یکپارچه میدان آزادگان (با هدف تولید ۵۷۰ هزار بشکه در روز نفت خام) تکانی به این شرکت و صنعت نفت ایران داده، اما باید دید این تفاهم ih یا مثلاً تفاهم ۴۰ میلیارددلاری با گازپروم روسیه تا چه حد اجرایی می‌شود و محصول آن چه زمانی سر سفره درآمدهای نفتی ایران خواهد رسید؟

یکی دیگر از مشکلات NIOC وضعیت نامناسب تولید از میادین مشترک است. نفت ایران ۱۰ میدان گازی و ۲۰ میدان نفتی مشترک با کشورهای همسایه دارد که سهم ما از برداشت‌ها در مقایسه با همسایگان قبراقمان به شدت کمتر است. و مشکل بزرگ بعدی، بالا رفتن سن حدود ۶۱ درصد از میادین نفتی کشور است که به نیمه دوم عمرشان رسیده‌اند و این یعنی افت فشار مخازن و کاهش تولید. بنابراین در صورت عدم تامین سرمایه مورد نیاز برای توسعه میادین اکتشافی جهت جبران بخشی از افت تولید میادین، میزان تولید نفت کشور به شکل چشمگیری کاهش می‌یابد. علاوه بر اینها، ما در بخش فرهنگ‌سازی عمومی و تلاش برای تحقق اهداف قانون اصلاح الگوی مصرف انرژی هم ناموفق بوده‌ایم. بخش عمده‌ای از انرژی تولیدی، در داخل کشور مصرف می‌شود و متاسفانه ما محصولی را که گران تولید کرده‌ایم، با بی‌قیدی مصرف می‌کنیم. این باعث می‌شود تا عملاً هیچ‌وقت مازاد منابع تولیدشده نداشته باشیم که دقیقاً برخلاف الگوی فعلی در عربستان و مازاد منابع تولیدی آرامکو است.

از تمام اینها هم که بگذریم، «فقدان ساختار یکپارچه حکمرانی انرژی» و شکاف موجود بین سیاستگذاری در حوزه‌های نفت و گاز با برق، به ناهماهنگی و تداخل وظایف نهادها با یکدیگر منجر شده و راه آینده، عبور از نفت و رسیدن به تجاری‌سازی منابع انرژی پاک‌تر و جدیدتر را ناهموارتر کرده است.

هفته‌نامه تجارت (شماره ۵۱۲)