محمد فاضلی

آی حذف‌کنندگان محذوف

    یکی از واقعیت‌های تاریخی چند دهه حاکمیت جمهوری اسلامی، حضور پررنگ «حذف‌کنندگان» است. این‌ها کسانی هستند که در دوران‌های مختلف، خودشان کمر به حذف دیگران از سپهر سیاست بسته‌اند، یا حذف کردن را همراهی کرده یا در مقابل آن سکوت توأم با رضایت داشته‌اند. بگذارید مصداقی‌تر بنویسم. وقتی ملی-مذهبی‌ها و نهضت آزادی از […]

 

 

یکی از واقعیت‌های تاریخی چند دهه حاکمیت جمهوری اسلامی، حضور پررنگ «حذف‌کنندگان» است. این‌ها کسانی هستند که در دوران‌های مختلف، خودشان کمر به حذف دیگران از سپهر سیاست بسته‌اند، یا حذف کردن را همراهی کرده یا در مقابل آن سکوت توأم با رضایت داشته‌اند. بگذارید مصداقی‌تر بنویسم.

وقتی ملی-مذهبی‌ها و نهضت آزادی از جریان سیاست ایران حذف شدند، بسیاری همراهی کردند. بعدها وقتی جریان اصلاح‌طلب از سپهر سیاست حذف شد، بسیاری یاری و همرانی کردند. و حالا کار به حذف بخش جریان‌هایی از اصول‌گرایی انجامیده است. افرادی نظیر اکبر هاشمی رفسنجانی، علی‌اکثر ناطق نوری، حسن روحانی، علی لاریجانی، صادق لاریجانی، محمود احمدی‌نژاد، باقر قالیباف و اشخاصی در میان اصلاح‌طلبان در دوره‌های مختلف با حذف کردن سایر افراد و جریان‌ها، به شیوه‌های مختلف همراهی کرده‌‌اند. دست آخر، همه خود در زمره حذف‌شده‌ها یا در معرض حذف قرار گرفته‌اند. این‌ها «حذف‌کنندگان محذوف» شده‌اند.

اگر این واقعیت را به زبان نظریه «خشونت و نظم‌های اجتماعی» نورث، والیس و وینگاست بیان کنم، می‌توان آن‌را مرحله توسعه‌نیافته «نظم دسترسی محدود پایه» دانست که در آن هنوز فرادستان بین خود درباره «حاکمیت قانون بین خودشان» (نه حتی تعمیم حاکمیت قانون به غیرفرادستان) توافق نکرده‌اند. فرادستان چهار دهه است برای حذف یکدیگر تلاش می‌کنند. عبارت «پیاده شدن از قطار انقلاب» دقیقاً همین روند را نشان می‌دهد.

وضعیت به گونه‌ای شده که کمیت و کیفیت «حذف‌کنندگان محذوف» که زمانی خود در شمار سینه‌چاکان حذف کردن بودند و اکنون در لشکر محذوفان قرار گرفته‌اند، خیلی زیاد شده است. این منطق «حکومت طبیعی نظم دسترسی محدود» است که دسترسی افراد و گروه‌های بیرون از «ائتلاف مسلط» به سازمان سیاسی و اقتصادی را دائم محدود می‌کند. این آسیاب به نوبت است و حذف‌کنندگان فعلی نیز دیری نمی‌گذرد که به شمار محذوفان درمی‌آیند.

کشورهایی که بالاخره توانسته‌اند از نظم دسترسی محدود حکومت طبیعی گذر کنند، به توافق نخبگان برای دست کشیدن از این روند حذفی دست یافته‌اند و توافقی (ابتدا بین فرادستان) برای تن دادن به قاعده بازی مبتنی بر قانونی که حقوق برابر همگان را لحاظ کند، به دست آمده است.

آی «فرادستان محذوف»! شما همین دو سه دهه یا چند سال قبل، خودتان در شمار حذف‌کنندگان بودید و امروز حذف شده‌اید. امروز آرزو می‌کنید کاش هیچ‌گاه روند حذف را یاری و همراهی نکرده بودید. آرزو می‌کنید کاش به رقابت مبتنی بر قانون بدون سازوکار حذف تن داده بودید. حسرتی جانسوز برای شماست و حتماً حرص‌تان درآمده است اما این آشی است که خود پخته‌اید.

گذشته‌تان تباه شده و به واسطه گذشته تباه‌‌تان، امروز و آینده میلیون‌ها ایرانی را تباه کرده‌اید. اما تا عمر باقی است و نفسی می‌آید و می‌رود، تلاش کنید تا توافقی میان فرادستان شکل دهید که رویه تباه و کشورسوز حذف و رقابت‌گریزی را پایان دهید. اگر رقابتی غیرحذف، در سیاست و به تبع آن در اقتصاد، جریان داشته باشد، گاه رقیبان می‌برند و گاه می‌بازند، اما حذف نمی‌شوند. در رقابت عادلانه، بازندگان نیز خشنود نیستند اما باخت را عادلانه می‌دانند. رویه حذف کردن، خشم، استیصال و تحقیر به بار می‌آورد.

نیک در چهره‌های یکدیگر بنگرید. هر کدام زمانی کمر به حذف دیگری بسته بودید و اکنون همه در شمار حذف‌شدگان، مستأصل و تحقیرشده، به نظاره سیاست پوچ‌شده نشسته‌اید. شما در تنور رویه حذفی پوچ‌کننده دمیدید و اکنون بادی که کاشتید، طوفان به بار آورده است.

بارها با خود زمزمه کرده‌اید «ملک را سیاستی دیگر باید.» آن سیاست دیگر، سیاست‌ورزی برای ساختن توافقی است که رقابت را به جای حذف بنشاند. به این دستور کار بیندیشید، همه تلاش‌های خود برای حذف کردن دیگران و تکثر را به یاد آورید، و به سهم خویش در این تباهی نظاره کنید. شاید آن «سیاست دیگر» از میانه این چشم دوختن در پوچی حاضر، سر برآوَرَد.

آی «حذف‌کنندگان محذوف» به سهم‌تان در تهی ساختن زمین سیاست از مغز و سخنان نغز، بیندیشید و برای جبران مافات کاری کنید: ساختن توافقی برای نشاندن رقابت به جای حذف کردن.

@fazeli_mohammad