به مناسبت ۱۷ مرداد، روز خبرنگار ، می خواهیم با مردم باشیم /جان نباشد جز خبر در آزمون ـ هر که را افزون خبر جانش فزون

نه سیاستمداران، نه هنرمندان و نه گردانندگان اقتصاد و … دل خوشی از خبرنگاران ندارند. آنها فقط خبرنگاران را تحمل می کنند ( تا شاید روزی بتوان از وجودشان استفاده کرد ولی تا کجا و چه وقت؟! وقتی از یک کارگردان معروف که کارش در اوج است، درخواست مصاحبه می کنید، مدام قرار مصاحبه را […]

نه سیاستمداران، نه هنرمندان و نه گردانندگان اقتصاد و … دل خوشی از خبرنگاران ندارند.
آنها فقط خبرنگاران را تحمل می کنند ( تا شاید روزی بتوان از وجودشان استفاده کرد ولی تا کجا و چه وقت؟!
وقتی از یک کارگردان معروف که کارش در اوج است، درخواست مصاحبه می کنید، مدام قرار مصاحبه را به وقت دیگری موکول می کند، احتمالا زمان اکران فیلم بعدی اش؟!
مدیران ارشد پولی و مالی را هیچ گاه نمی توانید ببینید، مگر وقتی بورس در بهترین حالت خود باشد!
از مقامات ارشد اجرایی هم مطمئنا وقت مصاحبه نمی توانید بگیرید، مگر وقتی که به انتخابات نزدیک شده باشید!
برعکس همه ی این بزرگواران، با مردم کوچه و بازار همیشه می شود حرف زد، گوش داد، سوالی کرد و جوابی شنید.اما در جامعه ای که مردمش وقتی به هم می رسند، نخستین سوالشان این است که « چه خبر؟! خبرنگار بودن کار سختی است.
به ویژه آنکه منابع خبری برای خبرنگاران و بقیه مردم با شغل های دیگر تقریبا یکسانند و خبرنگاری سخت تر می شود زمانی که همین مردم به خبرنگاران که می رسند، می پرسند:
« تازه چه خبر؟!»
قرار است خبرنگاران رابط بین لایه های حاکمیت و مردم باشند و اطلاع رسانی کنند. هر چند کار مطبوعات در یک تعریف دیگر، ارائه ی تحلیل ها، اخبار و اطلاعاتی است که معمولا مورد تایید هم نیست. اما خبرنگاران به هزار و یک دلیل از مصلحت ها گرفته تا سلیقه ها در ارائه کار اصلی خود محدود می شوند و آن وقت در کوچه و بازار و در صف اتوبوس و تاکس و … با مردمی رو به رو می شوند که خیلی بهتر از آنها از خبر ها مطلع اند، تحلیل می کنند، نظر می دهند و اوضاع را بررسی می کنند و خبرنگارها فقط حسرت می خورند وقتی می بینند مردم چقدر از آنها و مسئوولان جلوترند و بی راه نیست نتیجه نظر سنجی که ۵۸ درصد روزنامه نگاران اعلام کرده اند، حرفه روزنامه نگاری نتوانسته خواسته ها و نیازهای آنان را برطرف کند. اما با این همه چه رازی است در این کار که ماشاا… شمس و الواعظین می گوید:« گر چه روزنامه نگاری عرصه پر خطری در کشور محسوب می شود، اما شواهد زیادی نشان می دهد که اقبال به روزنامه نگاری در کشور رو به افزایش است.»
علی ایحال، خبرنگاران هر روز در محل کار خود حاضر می شوند با همه تلخ کامی ها، رانده شدن ها و بی اعتنایی ها، خبر را به دست می آورند، گزارش ها را می نویسند و عکس ها را می گیرند و در نشریات چاپ می کنند. مردم هم روزنامه ها، هفته نامه ها و … را می خرند چون می توانند آنها را قدم زنان بخوانند و هنگام خواب و چرت و بیداری آنها را به چشمانشان نزدیک کنند و خوشحال باشند از اینکه لازم نیست مثل صفحه کامپیوتر چشمانشان را به سختی به صفحه روزنامه یا هفته نامه و … بدوزند.
با این همه کسی خبردار نمی شود در پشت سطرسطر آنچه در نشریات نوشته و چاپ می شود، چه التهاب و اضطرابی نهفته است. اضطرابی که از لحظه گرفتن خبر شروع می شود و بعد از چاپ آن هم ادامه پیدا می کند.
در پایان، همیشه می توان حرف زد، گوش داد، سوال کرد و جواب شنید به همین خاطر حرفه خبرنگاری همیشه وجود دارد و حیات دارد.