مهر ابطال آمارها بر وعده‌های وزیر اقتصاد

حدود یک سال و هشت ماه از حضور احسان خاندوزی در دولت سیزدهم در مقام وزیر اقتصاد می‌گذرد. خاندوزی بدون هیچ تجربه اجرایی و با تنها حدود یک سال حضور در ساختمان بهارستان، برای تصدی وزارت اقتصاد پیشنهاد شد اما توانست با وعده‌های دلگرم‌کننده، اعتماد همکاران سابق خود در مجلس را جلب کند و بر […]

حدود یک سال و هشت ماه از حضور احسان خاندوزی در دولت سیزدهم در مقام وزیر اقتصاد می‌گذرد. خاندوزی بدون هیچ تجربه اجرایی و با تنها حدود یک سال حضور در ساختمان بهارستان، برای تصدی وزارت اقتصاد پیشنهاد شد اما توانست با وعده‌های دلگرم‌کننده، اعتماد همکاران سابق خود در مجلس را جلب کند و بر کرسی ریاست این وزارتخانه تکیه بزند.

محقق‌نشدن بخش عمده وعده‌های شیرین خاندوزی سبب شده در هفته‌های اخیر، انتقادها از وزیر اقتصاد اوج بگیرد. حتی زمزمه‌هایی از خروج خاندوزی از وزارت اقتصاد نیز به گوش می‌رسید که البته این شایعات از سمت دولت سیزدهم تکذیب شد.

کسری بودجه مزمن و روش‌های تورم‌زای دولت‌ها برای جبران این کسری همواره یکی از مهم‌ترین ریشه‌های مشکلات اقتصادی کشور بوده است. خاندوزی پیش از کسب رأی اعتماد و با حضور در مجلس شورای اسلامی، با تأکید بر هزینه‌های بالای استقراض از بانک مرکزی در سطح اقتصاد کلان، توضیح داده بود اقدام فوری دولت در حوزه مالیه عمومی گذار از کسری بودجه با کمترین هزینه است. او همچنین در گفت‌وگو با دنیای اقتصاد به مسئله پولی‌کردن کسری بودجه اشاره و تأکید کرد نباید اجازه چنین کاری را بدهیم و باید مانع برداشت پول از بانک مرکزی شد.

وزیر اقتصاد دولت سیزدهم بارها تأکید کرده که دولت بدون استقراض از بانک مرکزی توانسته کسری بودجه خود را جبران کند. این در حالی است که بررسی آمارها نشان می‌دهد دولت سیزدهم نه‌تنها نتوانسته از پولی شدن کسری بودجه جلوگیری کند، بلکه این پدیده شوم را تشدید کرده است.

بر اساس داده‌های رسمی بانک مرکزی، بدهی دولت به بانک مرکزی در پایان مرداد‌ماه ۱۴۰۰ و پیش از حضور خاندوزی در وزارت اقتصاد، معادل ۱۶۵ هزار میلیارد تومان بود. با وجود این، آخرین گزارش بانک مرکزی در بهمن‌ماه ۱۴۰۲ نشان می‌دهد طی این مدت، بدهی دولت به بانک مرکزی تقریباً دوبرابر شده و به ۳۰۳ هزار میلیارد تومان رسیده است.

از سوی دیگر، همین آمارها از این حکایت دارند که با وجود کاهش تدریجی سهم بدهی دولت به بانک مرکزی از کل پایه پولی کشور در دولت سیزدهم، این نسبت از پایان پاییز سال گذشته جهش چشمگیری پیدا کرده است. طوری که این رقم از ۲۹ درصد در آذرماه ۱۴۰۲ در دی و بهمن‌ماه این سال به ۳۷.۲ درصد رسیده است.

ثبت این رقم بدان معنی است که ۳۷.۲ درصد از پول بدون پشتوانه در کشور، به‌واسطه استقراض دولت از بانک مرکزی چاپ شده است. ازآنجاکه طبق تئوری‌های اقتصاد کلان، این چاپ پول یکی از مهم‌ترین عوامل رشد نقدینگی و تورم به شمار می‌رود، باید عملکرد دولت سیزدهم در زمینه جبران کسری بودجه خود را از عوامل مهم افزایش سطح عمومی قیمت‌ها دانست.

همواره یکی از استراتژی‌های دولت سیزدهم در مواجهه با انتقادات، مقایسه عملکرد خود با دولت قبل بوده است. دولت ابراهیم رئیسی یکی از دستاوردهای خود را کاهش نرخ رشد پایه پولی، تورم و همچنین نرخ تورم می‌داند. اگرچه آمار و ارقام منتشرشده این موضوع را تأیید می‌کنند، اما شاید بهتر باشد دولت، تأثیر متغیرهای دیگر از جمله بهبود وضعیت فروش نفت در رقم‌زدن این شرایط را نیز در نظر بگیرد.

به عقیده بسیاری از کارشناسان اقتصادی، دولت بایدن سخت‌گیری‌های بسیار کمتری از دولت ترامپ در زمینه تحریم‌ها اعمال کرده و همین موضوع سبب افزایش فروش نفت از سوی ایران و بهبود قابل‌توجه درآمدهای نفتی دولت شده است. در نتیجه، بخش عمده بهبود آمارهای پایه پولی، نقدینگی و تورم، به سبب این موضوع و نه عملکرد تیم اقتصادی دولت بوده است.

این در حالی است که اواخر سال جاری انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا برگزار می‌شود و کارشناسان اقتصادی، از همین حالا نگران هستند که با بازگشت احتمالی ترامپ به کاخ سفید و تشدید تحریم‌ها، وضعیت متغیرهای پولی ایران وضعیتی بحرانی پیدا کنند.