آیا آنقدر اهمیت دارد که برای خاموش کردن آن تحقیر،تهدید و سرکوب معترضین مدنی و پرهیز کننده از خشونت را بپرهیزند و یا ادامه دهندهی این نزاع خانمان برانداز و تلف شدن انرژی ملت و کشور وحاکمیت باشند و یا فرصت سازی برای دشمنان دیرینه ی ایران .
نشنیدن صدای مردم و عدم ارتباط حاکمیت با بخشی از نسل ها ی اخیر و بویژه نسل دههی هشتاد به بعد به نظر می رسد به چالشی بزرگ و جدی برای نظام حکمرانی در ایران تبدیل شده است
قابل توجه تمام مسئولان کشور و مردم معترض به سیاست های غلط و ناکارآمد؛ حاکمیت گوش شنوا و در پی زبان ارتباط با نسل جدید را داشته باشدبا «مرگبر» گفتن به جایی نمیرسیم! خشونت ،خشونت و نفرت ،نفرت می آفریند ، دست از خشونت ورزی و نفرت افکنی برداریم
شهرداری و به همراه آن شورای شهر ،نهاد یا سازمان عمومی غیر دولتی هستند. غیر دولتی بودن در جامعه ای که دولت مظهر و مصدر سیاست است، به معنای غیر سیاسی بودن هم باید باشد.
رسانه نگاری مکتوب یا همان روزنامه نگاری در ایران سخت ترین روزهای حیات خود را از بدو پیدایش تا به امروز تجربه می کند. تیراژ نسخه های کاغذی به کمترین حد خود رسیده ، برخی روزنامه نگاران با سابقه دیگر انگیزه ی سال های پیش خود را ندارند،
حدود یک سال است برخی مسئولان ارشد در دستگاه های اجرایی کشور شعار می دهند که در نظر دارند برای علاج بیماری اقتصاد ایران،آن را جراحی کنند.نظیر این شعار در دورههای قبل و بویژه در دولت های نهم و دهم نیز شنیده شده است،ولی خروجی این شعارها تقریباً هیچ بوده بلکه آثار زیانباری برای اقتصاد کشور و زندگی ایرانیان به همراه داشته است.
باور دنیایی که در آن مطبوعات و خبرنگار و رسانه های گروهی به کفایت آزاد و قدرتمند نباشند و قدرت سیاسی مشروط و مقید به قانون باشد، ممکن نیست.اگر درمان درد های ایران نیز در همان کلمه « قانون» نهفته باشد، تحقق حاکمیت « قانون» نیز در دنیایی فارغ از مطبوعات آزاد و مستقل ناممکن است.
می گویند انتشار مداوم اخبار منفی بذر ناامیدی و یاس در جامعه می پراکند.
به این معنا که احساس نابرابری میان مردم می تواند منجر به اعتراض به شرایط موجود شود. از سویی دیگر بخشی از جامعه، امروز احساس طرد شدگی و واماندگی دارد. این بخش از جامعه احساس می کند که برخی نهادها چتر حمایت شان را روی سر آنها باز نکرده اند. عامل بعدی را که می توان برای شروع اعتراض ها و مخالفت ها ذکر کرد، این است که کشور ما در منطقه ای قرار گرفته است که نقش عوامل بیگانه و نفوذ آنها را هم نمی توان در مدیریت و شکل دهی اعتراض ها و ناآرامی ها نادیده گرفت.