بودجه های کلان در دستان مدیران ناکارآمد/تبعات خشکی دریاچه ارومیه گریبان مردم را می گیرد/تخصصتان، بهانه تراشی است

راضیه حاجی پور ، روزنامه نگار__دریاچه ارومیه دومین دریاچه بزرگ نمکی در جهان است. اکوسیستم این دریاچه به دلایل اجتماعی – اقتصادی و معیارهای اکولوژیکی نقش مهمی در شمال غرب ایران ایفا می کند. طی دهه های اخیر رویکرد توسعه ای کم توجه به پایداری منطقه ای و تغییرات آب و هوایی ‎، زمینه پیدایش […]

راضیه حاجی پور ، روزنامه نگار__دریاچه ارومیه دومین دریاچه بزرگ نمکی در جهان است. اکوسیستم این دریاچه به دلایل اجتماعی – اقتصادی و معیارهای اکولوژیکی نقش مهمی در شمال غرب ایران ایفا می کند. طی دهه های اخیر رویکرد توسعه ای کم توجه به پایداری منطقه ای و تغییرات آب و هوایی ‎، زمینه پیدایش وگسترش بحران محیطی دریاچه ارومیه را فراهم کرده است.
دریاچه ارومیه در میان دریاچه های جهان با مساحت متوسط پنج هزار کیلومتر مربع مقام بیستم را داشته و یکی از پر آب ترین و مرتفع ترین دریاچه های کشور بود که دیگر نیست. این دریاچه از نظر شوری پس از بحرالمیت شورترین دریاچه جهان بوده و به علت وجود املاح زیاد، آب دریاچه سنگین است. در فصل گرما به علت تبخیر و پایین رفتن سطح آب، ترکیبات کم محلول مخصوصات سولفات کلسیم و کلرور سدیم در دلتای رودخانه ها بر جای می مانند و نمکهای محلول تر نظیر پتاسیم به داخل آب دریاچه کشیده می شوند. در بین این مواد پتاسیم و منیزیم، از نمکهای با ارزشی بوده است که استحصال آن از آب دریاچه ارومیه مورد توجه قرار می گیرد. از نظر زیست محیطی، دریاچه ارومیه یکی ازجالب ترین محیط های زیستی جهان است. موجودات زنده در آب این دریاچه، شامل جلبکها، باکتریها و نوعی سخت پوست به نام آرتمیا ارومیانا می باشد.بررسی های انجام شده بر روی آرتمیا نشان داده است که این موجود به عنوان غذای زنده ماهیان و میگوهای پرورشی مناسب می باشد و دارای ارزش فراوان است، لذا در بین نعمتهای فراوانی که به صورت خدادادی در این دریاچه نهفته شده، تنها اگر بتوانیم کارشناسانه و دقیق صنایع بهره برداری از نمک های معدنی و همچنین عمل آوری و بسته بندی آرتمیا را مورد توجه قرار دهیم سالانه میلیونها دلار ارز را می توان به کشور وارد نمود.
دریاچه ارومیه و تالاب های اقماری آن یکی از باارزش ترین زیست بوم های کشور است که کارکردهای متنوع اکولوژیکی دارد. پس از طی شدن روند خشکسالی دریاچه ارومیه در کنار پیدایش مخاطراتی نظیر پدیده غبار نمکی، مطالبات اجتماعی در این زمینه قوت گرفت و به پویشی منطقه ای و ملی تبدیل شد.در دولت یازدهم با تصویب ایجاد کارگروهی ملی برای طراحی و پیاده سازی برنامه احیای دریاچه ارومیه اقدام نمود که از مهم ترین دلایل این عدم موفقیت می توان به عدم اولویت بندی پروژه ها بر مبنای اثربخشی و تخصیص اعتبارات به آن ها بر همین مبنا، عدم همکاری دستگاه های ذی مدخل با یکدیگر، عدم پایش و نظارت کافی بر اعتبارات تخصیص یافته، عدم موفقیت کلان در تغییر الگوی کشاورزی و خدمات در سطح حوضه آبریز، عدم ظرفیت سازی متناسب با پروژه در منطقه و هدف گذاری غیرواقع بینانه باتوجه به مقتضیات منطقه ای و ملی اشاره داشت.
حقابه واقعی دریاچه ارومیه، آب رودخانه ی زرینه‌رود است که از طریق سد شهید کاظمی بوکان و با لوله انتقال به اسم آب شرب اما برای کشاورزی و صنعت به تبریز منتقل می‌شود. ۳۱۵ میلیون مترمکعب سالانه از آذربایجان غربی به شرقی منتقل و از این طریق آب مورد نیاز ۴۵ شهرک صنعتی، نیروگاه‌ها و حتی کشاورزی را تأمین می‌شود. افزون بر اینها از این آب برای ساخت دریاچه مصنوعی و جنگل مصنوعی در نزدیکی کوه عین‌علی تبریز بهره‌برداری شده است.
بعد از پایان دولت حسن روحانی، عمر ستاد احیای دریاچه ارومیه هم تمام شد و دریاچه ارومیه هرگزاحیانشد و مدیران این مجموعه هرگز به این سؤال افکار عمومی پاسخ ندادند که «چرا با وجود هزینه‌کرد ۱۵ هزار میلیارد تومان از پول کشور نتوانستید دریاچه ارومیه را احیا کنید؟».
مجتبی ذولجودی ،معاون محیط زیست دریایی و تالاب های سازمان حفاظت محیط زیست،در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم؛علت های عدم احیای دریاچه ارومیه را کشاورزی،سدسازی و گرمای زمین دانست و ابراز امیدواری کرد؛با آغاز بارندگی پاییزی دریاچه احیا گردد.
سوال افکار عمومی اینست؛اگر قصور بر گردن مردم است(کشاورزی)،با داشتن بودجه ها کلان چه راهکاری ارائه دادید؟اگردرمان فقط بارندگی است؟!نقش شما چیست؟آیا بودجه های کلان را باعلم بر عدم توانایی خود در مهار خشکی دریاچه صرف کردید؟اگر بله که خیانت کردید؛اگر خیر؛چه نتیجه مثبتی حاصل شد؟!