محرم؛ ماه سیاهی بر تن، یا صفای دل؟
محرم از راه رسیده… ماه اشک و آه، ماه پرچمهای افراشته و دلهای شکسته. ماهِ فریاد «یا حسین» است، ماه دلتنگی برای غریبی کربلا؛ ماهِ لبهای تشنه، گلوهای بریده و بیرقهای سیاه که حکایت از مصیبت دارند… در این روزها، صدای نوحه از هر کوچه بلند است، دستها بر سینه میکوبند و اشکها بر گونهها […]
محرم از راه رسیده…
ماه اشک و آه، ماه پرچمهای افراشته و دلهای شکسته.
ماهِ فریاد «یا حسین» است، ماه دلتنگی برای غریبی کربلا؛
ماهِ لبهای تشنه، گلوهای بریده و بیرقهای سیاه که حکایت از مصیبت دارند…
در این روزها، صدای نوحه از هر کوچه بلند است،
دستها بر سینه میکوبند و اشکها بر گونهها میغلتند.
نذرها ادا میشود، دیگها جوشان است،
مجالس روضه برپاست و دلهای بسیاری، بیقرار نام حسیناند…
اما…
در این میان، آیا کسی هست که بپرسد:
دل من در کجای این ماتم ایستاده؟
آیا این سیاهی تنها بر جامهام نشسته، یا بر دلم هم سایه افکنده؟
چه بسیار چشمانی که میگریند،
اما هنوز از چشمان دیگران عیب میجویند…
چه بسیار سینههایی که پرشور میکوبند،
اما هنوز از کینه و کدورت، لبریزند…
چه بسیار کسانی که پرچم حسین را به دوش میکشند،
اما تهمت و غیبت و تحقیر را در چمدان دل خود پنهان کردهاند…
آیا این است رسم عزاداری؟
آیا راه حسین، تنها همین است که مشکی بپوشیم و اشک بریزیم؟
او که به مسلخ رفت، نه برای اشک ظاهری ما،
که برای نجات دلهایی بود که اسیر ظلمتاند…
او رفت تا ما رسم آزادگی بیاموزیم، نه آنکه در لباس دین،
دشمن اخلاق باشیم و با نام روضه، دلی را بیدلیل بیازاریم…
ای برادر، ای خواهر…
پیش از آنکه نذر پخش کنی، کمی مهربانی نذر کن.
پیش از آنکه تکیه برپا کنی، بنای دل ویرانت را از نو بساز.
پیش از آنکه زبانت به توصیه باز شود، نگاهی به رفتار خود بینداز.
که عزاداری، از دل آغاز میشود، نه از صدای بلندگو…
تا وقتی دل، خانهی کینه است،
روضهها به فاطمه نمیرسند و اشکها تا آسمان بالا نمیروند…
تا وقتی زبان، زخم میزند و رفتار، دور از کرامت است،
هیچ پرچمی، ما را به خیمهی حسین نمیبرد.
محرم، موسم سوگواری ظاهر نیست؛
فصل تطهیر باطن است، فرصتی برای بازگشت به خویشتن.
بیایید امسال،
پیش از آنکه لباس مشکی بر تن کنیم، چرکِ نفرت را از دل بزداییم.
پیش از آنکه سینهزنِ روضهی حسین شویم،
سینهمان را از زنگار تفرعن، حسد و بیرحمی بتکانیم.
که اگر دل، حسینی شد…
آنگاه سینه زدن، گریستن و نذر دادن، رنگ حقیقت خواهد گرفت…
و هر اشکی، مقبول درگاه حضرت عشق خواهد بود…
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0