بمناسبت ۱۶ آذر ،روز دانشجو ؛

جنبش مانای دانشجویی و ضرورت نقد  قدرت

جنبش دانشجویی یکی از پایدارترین،مطالبه گرترین،پیگیرترین انرژی اندیشه ای جامعه است و مسلما از جمله علل بوجود آورنده ی این جسارت و از عوامل مؤثر و مولد این توان و تفکر اندیشه و عمل مطالبه گرانه‌ی  هوشمند را می توان، جوانی و پویایی او دانست.به همین جهت به جنبش دانشجویی می شود به صورت حرکت […]


جنبش دانشجویی یکی از پایدارترین،مطالبه گرترین،پیگیرترین انرژی اندیشه ای جامعه است و مسلما از جمله علل بوجود آورنده ی این جسارت و از عوامل مؤثر و مولد این توان و تفکر اندیشه و عمل مطالبه گرانه‌ی  هوشمند را می توان، جوانی و پویایی او دانست.
به همین جهت به جنبش دانشجویی می شود به صورت حرکت جوشانی نظر افکند که
پایه های خود را بر اساس دو عنصر برجسته ی دانایی ،خلاقیت و نیروی سرشار جوانی استوار ساخته است.
این انرژی متراکم واقعیتی است که در جامعه ی ایران از دهه های پیش خصوصا از دهه ی ۱۳۳۰ به بعد تابه امروز با فراز و فرود نمایان شده و هر از گاهی در هیئت وجدانی بیدارگر جامعه را از خمودی و سکوت و رخوت خارج ساخته و آن را به تامل و تحرک توام با تفکر وا می دارد و درنهایت، ضرورت تغییرات کیفی و اصلاح را با بهره گیری از عقلانیت و منطق در مبانی مختلف سیاسی، اجتماعی،فرهنگی و… به منصه ی ظهور می رساند.
جنبش دانشجویی ایران در مسیر پرفراز و نشیب خود برای اینکه نقطه های آسیب پذیری خویش را به حداقل برساند، در این مقطع حساس باید با باز پیدایی هویت چه در بعد تشکیلاتی و چه در سطح ملی و نیز رشد اندیشمندی جامعه در این ارتباط بیش از گذشته حساسیت نشان دهد.

از آنجایی که هویت، فرایند پاسخگویی آگاهانه هر فرد یا قوم یا ملت به پرسش هایی از خود است، از گذشته خود که، کی بوده؟
کجا بوده؟
چه بوده، و چه هست؟
به عبارت دیگر متعلق به کدام قوم، ملت و نژاد است. خاستگاه اصلی و دایمی اش کجاست؟
دارای چه فرهنگ و تمدنی بوده است؟
و چه نقشی در توسعه ی  تمدن جهانی داشته و امروز صاحب چه جایگاه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در نظام جهانی است؟
و بالاخره ارزش های به ارث رسیده شده از هویت تاریخی او تا چه حد در تحقق اهداف اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی و…جامعه مورد بحث، کارساز خواهد بود؟

بنابراین باز اندیشی و باز پردازش پاسخ هر کدام از پرسش های پیشین به صورتی فراگیر می تواند راه پیدایی، هویت را باز نماید و نیز ساز و کار حرکت پیشرو جنبش دانشجویی را به تعریفی جدید و روزآمد برساند.
البته نیک پیداست که در این مرحله باز تعریف می بایست از هر گونه تقلید گرایی و پیمودن راهی که بدان ختم می شود اجتناب ورزید، چرا که تقلید ریشه بالنده ی تولید اندیشه را که از ویژگی های اصیل جنبش دانشجویی است، می خشکاند و از طرفی دیگر به مغایرت و مقابله با آزادی اندیشه و عدالت اجتماعی به معنای استاندارد و انسانی که در حقیقت سر سلسله آمال هاست بر می خیزد.
هر چند جنبش دانشجویی در برگیرنده ی مجموعه ای از انسان هایی است با درجه ی پذیرش بالای مسئولیت سیاسی، اجتماعی و… آن هم در قالب نیروهای فهیم و هم فکر که با میزانی از مداومت برای ایجاد تغییر یا جلوگیری و مقاومت در برابر تغییر به طور مشترک انجام وظیفه می کنند، اما در این میان تلاش توامان در جهت روشمندی میزان هماهنگی معنایی و عملی جنبش دانشجویی با رفتار های ‌دمکراتیک ،اصلاحی ، مدنی و مرتفع ساختن شائبه بحران زایی جنبش دانشجویی، که مرتبا از سوی مخالفین و کوته آستینان مطرح می شود و به وسیله ی تقویت تفکر دمکراتیک ،تحول گرایانه واصلاح طلبانه به ‌معنای استاندارد و واقعی و معتقد بودن به انجام اصلاحات دمکراتیک برای مردم و جامعه نه اصلاحات برای اصلاحات و تحولات مدرن مدنیت در درون جامعه و اندیشه سازی در این زمینه را اجتناب ناپذیر می نماید.

با وجود اینکه جنبش  جامعه ی مدنی و اصلاحات واقعی به مثابه یک گفتمان استراتژیک با پشتوانه ی افکار عمومی، اراده و خرد جمعی و برخاسته از یک ضرورت عقلی برای دستیابی به عدالت اجتماعی و آزادی در دهه های اخیر به جدیت مطرح گردید و این پدیده ی مبارک در قالب ساختار مطالبه گری و بدون نفرت افکنی و خشونت ورزی با برنامه ریز های مشخص و روشمند شکل گرفته و در حال پیمایش مسیر مطالبه گری با فراز و فرود همراه گردیده است. از این رو اصلاحات واقعی با فرا خواندن مردم و مشارکت واقعی و بدون تبعیض آنان جهت تعیین سرنوشت ملی، می تواند حیات تازه ای به جامعه ی مدنی و فعالیت های آزادی‌خواهانه و دمکراتیک ببخشید و بنابراین عامل، اگر جنبش دانشجویی در مسیر تحولات دمکراتیک و اصلاح طلبی  واقعی و بدور از باند بازی ها و رفیق بازی ها و جناح بندی های برخی سیاست بازان بی ریشه در مبارزات دمکراتیک قرار بگیرد و در تحقق آرمانهای آزادی‌خواهانه و جامعه ی مدنی خود بخواهد تغییرات سیاسی و اجتماعی و…نمایندگی کند، باید این تغییرات را به گونه ای به فعلیت برساند که جامعه انضباط فکری و اجتماعی خود را از دست ندهد، به بیانی دیگر فرآیند نگرشی و عملی (رویکرد) جنبش دانشجویی لازم است به شکلی باشد که ضمن حفظ چارچوب های عقلانی همزمان جامعه را به مسیر تمرین و پذیرش هر چه

بیشتر دموکراتیزه کردن امور در سطوح متعدد ملزم کند و با این تلقی به روشنگری در حوزه های گوناگون سیاسی، اجتماعی اقتصادی و فرهنگی بپردازد و به علاوه ظرفیت های مختلف را در جهت تطابق با مطالبات عدیده و انباشته شده ی مردم قرار داده و هدایت کند و نیز در راستای ظرفیت سازی برای آینده اقدام نماید. تا از مطالبات اساسی جنبش جامعه مدنی بطور صریح دفاع نماید.علی ایحال، بی تردید تداوم و بقای حرکت ارزشمند جنبش جامعه مدنی و اصلاحات واقعی و ساختاری و با تجدید نظر اساسی در ساختار اصلاحات مطرح در دهه های اخیر ، که نشانگر رشد فکری و توسعه همه جانبه ارتباطات است ،بیش از هر اصلی محتاج تفاهم، گفت و گو و روشنگری و …در بین عناصر کنشگر جنبش مانای دانشجویی و جنبش جامعه مدنی و اصلاح طلبی واقعی است.
فراموش نکنیم که فراز و فرود ها،چالش ها، بحرانها، بن بست ها و… در فرآیند گذار اجتماعی و تحولات سیاسی، گریز ناپذیر و معمولی اند. اما رویارویی با پیچ خم هاست که می تواند جنبش دانشجویی را به شرط انسجام،مداومت مبارزه و کنشگری و تعامل در گشودن گره های ایجاد شده کمک کند و افکار عمومی و حافظه تاریخی ما  را در حراست از باورها دمکراتیک و انسانی،آزادی و عدالت اجتماعی در لزوم پایبندی به ارزش های جامعه ی مدنی و آزادی های فردی و اجتماعی و رعایت حقوق بشر و حقوق شهروندی به معنای کامل تایید و تثبیت نماید و آینده ی جنبش جامعه مدنی  و اصلاحات واقعی  را در حریم اصول مذکور پناه دهد و تاثیر گذاری آن را در جامعه عمق و گسترش بخشد و با نقد حاکمان و مبارزه با روشهای تندروانه ، مطلق گرایانه و مستبدانه و نقد بدون رودربایستی به روند پر ایراد و پرنقصان اصلاحات در دهه های گذشته ،تا بتواند به عنوان نیروی فعال و کیفی ،جنبش جامعه مدنی واقعی را برای همیشه سرزنده و توانمند نگهدارد.