قابل توجه روشنفکران، میانه روها، اصلاح طلبان و اعتدالگرایان؛

صدای پای پوپولیسم ویرانگر با شعارهای خیالی معیشتی

علیرغم اقدامات و ادعای دولت، چرا سطح رفاه مردم بهبود نیافته است؟ دولت دوم دکتر روحانی با نام تدبیر و امید در حال گذر از سومین سال عمر چهار ساله اش می باشد. در این حدود ۷ سال از عمر دولت آقای روحانی، با توجه به تمام تلاش ها و تدابیر دولت ولی به علت […]

علیرغم اقدامات و ادعای دولت، چرا سطح رفاه مردم بهبود نیافته است؟
دولت دوم دکتر روحانی با نام تدبیر و امید در حال گذر از سومین سال عمر چهار ساله اش می باشد. در این حدود ۷ سال از عمر دولت آقای روحانی، با توجه به تمام تلاش ها و تدابیر دولت ولی به علت شرایط خاص و اتفاقات غیر قابل پیش بینی و همچنین ضعف های متنوع و متکثر مدیریتی در بخشهای مختلف کشور، به نظر می رسد در وجدان عمومی جامعه رضایتی از جنس امیدواری از دولت تدبیر و امید مشاهده نمی شود. می توان ادعا کرد بخشی از این اتفاقات در حوزه ای خارج از اختیارات دولت شکل گرفته است، اما از نظر عامه شهروندان، مسئوولیت هر چه هست و نیست متوجه دولت برآمده از انتخاب اکثریت مردم است. باید ریشه یابی اساسی صورت گیرد چرا با اقدامات انجام شده و ادعای دولت سطح رفاه مردم بهبود نیافته است.
بنابراین اینک، چالش جدی و اصلی جامعه، چالشی جدی و عمیق تر و ریشه ای تر از نارضایتی معمولی است و آن به چالش کشیدن اصل انتخابات است. برخی از شهروندان می گویند انتظارات حداقلی آنان به هر دلیل برآورده نشده است، در حالی که انتظار از انتخابات و مشارکت شهروندان فرآیند انتخابات، ارتقای زندگی عمومی شهروندان است.
اما در سالهای اخیر با توجه به جابجایی قدرت اجرایی کشور، نه تنها زندگی شهروندان و روستاوندان ارتقاء نیافته،بلکه کیفیت پایین، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، ناکارآمدی دولت ها حتی زمانی که اوضاع اقتصادی دولت ها بسامان بوده ، آنها را به این نتیجه نانوشته رسانده است که شاید اصل فرآیند انتخابات در ایران دچار خدشه است.
لذا به نظر می رسد باید در پی راه دیگری برای اصلاح امور بود، اما آن راه چیست و کدام است؟
صدای پای پوپولیسم با شعار خیالی معیشتی
این موضوع دقیقا بزنگاه کنونی سیاسی ورزی ایرانی است به این خاطر به نظر می رسد جامعه امروز ایران در بزنگاهی ایستاده است که مسئول اصلی آن چگونگی عملکرد دولت و جریان های سیاسی و انتخاب آنها نیست، بلکه ابهام درباره ی ساز و کار این انتخابات هاست. در چنین بزنگاهی که مردم به دنبال تغییر رادیکال با بهره بردن از صندوق های رای هستند، باید در انتظار پیروزی کسانی بود که با ارائه ی راهکارهای خیالی، فضایی و غیر واقعی از نشاط و رفاه را در آینده ای نزدیک مشارکت می دهند و با تغییر جایگاه اولویت ها با فوریت ها، از مردم می خواهند برای یک بار دیگر هم شده به آنها (اصولگرایان) اعتماد کنند و تجربه جامعه ایرانی نشان داده است که یکبار این تفکر جامعه را تا مرز لبه ی پرتگاه برده است.
اما باید قبول کنیم که هر چه بوده، محصول انتخاب ناگهانی و عصبانی شهروندان و روستاوندان بوده است.
اکنون بعد از چهل سال مشارکت مردم در انتخابات گوناگون، چالشی از جنسی دیگر در برابر انتخابات در ایران شکل گرفته و آن عبارت از چرایی انتخابات در ایران است.چالشی که از سطح جامعه شناختی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عبور کرده و به حوزه های فلسفی وارد شده است. به نظر می رسد برخی از شهروندان تا پاسخی در خور در ارتباط با چالش جدید دریافت نکنند، عطای انتخابات را به لقای آن خواهند بخشید و میدان را برای شهروندانی خالی می کنند دغدغه هایی غیر از توسعه، آزادی، حقوق بشر و … دارند.
علی ایحال، باید گفت محصول تنزل مطالبات شهروندان از مفاهیم بنیادین مانند آزادی، جمهوریت ، توسعه متوازن، عدالت و … به معیشت، مسکن و کار را باید در انتخابات های پیش رویشان دید. آنجا که منتخبانی به ظاهر از جنس پوپولیسم معیشت،مسکن و کار به قدرت بازگردند و آنگاه هم فرصت های کار و معیشت را بر باد دهند و هم ریشه های توسعه ی متوازن، جمهوریت و عدالت را از جای در می آورند.

علی کریمی پاشاکی