عباس عبدي

مسابقه محله

  اعدادي كه در اين يادداشت آورده شده مربوط به ورزش است. البته به نحوي تنظيم شده كه ضريبي از راي فرد اول انتخابات تهران باشد. فرض كنيد كه مسابقات وزنه‌برداري در يك وزن مشخص در سطح تهران و با حضور صدها وزنه‌بردار برگزار شود. نفر اول با زدن وزنه ۱۶۱ كيلوگرمي قهرمان شود و […]

 

اعدادي كه در اين يادداشت آورده شده مربوط به ورزش است. البته به نحوي تنظيم شده كه ضريبي از راي فرد اول انتخابات تهران باشد. فرض كنيد كه مسابقات وزنه‌برداري در يك وزن مشخص در سطح تهران و با حضور صدها وزنه‌بردار برگزار شود. نفر اول با زدن وزنه ۱۶۱ كيلوگرمي قهرمان شود و وزنه‌بردار ديگري با زدن وزنه ۶۹ كيلوگرمي رتبه بسيار پاييني را كسب كند و نفر ۵۳ شود. چندي بعد اين فرد با افزايش وزن به دسته بالاتر مي‌رود كه حدود ۱۰ درصد بيشتر وزنه مي‌زنند، پس او در واقع بايد بتواند ۷۷ كيلوگرم وزنه بزند. ولي در مسابقات تهران شركت نمي‌كند، به جاي آن مسابقات را در يكي از نواحي ۱۲۰گانه شهر تهران برگزار مي‌كند. در اين فاصله به جاي زدن وزنه ۷۷ كيلويي، فقط قادر است يك وزنه ۶۰ كيلويي را بزند، تازه او را از دادن آزمايش دوپينگ هم معاف مي‌كنند. جالب است كه نفر ۵۳ مسابقات اخير فقط ۱۵ كيلو وزنه زده است!! در حد يك پيرمرد ۹۰ ساله. در نتيجه وي در اين ناحيه كوچك شهري به مقام قهرماني مي‌رسد، ولي خود را قهرمان وزنه‌برداري تهران معرفي مي‌كند. اين دقيقا به معناي قهرماني در فضاي غيررقابتي و حذفي است. هنگامي كه از حذف سخن مي‌گوييم يعني همين. در واقع اگر او در مسابقات رقابتي در سطح تهران شركت مي‌كرد و مثلا ۱۸۰ كيلو را بلند مي‌كرد، بالطبع قهرماني او نه ناشي از حذف ديگران كه ناشي از ارتقاي قدرت خودش بود. پس هنگامي كه نه‌تنها پيشرفتي نداشته، نزول هم داشته و در عين حال ۵۳ رتبه هم بالا آمده، به معناي قهرماني در فرآيند حذفي و ضد رقابتي است. البته فراموش نكنيد كه آن رقابت اول هنوز در سطح تهران بود و اگر در سطح ملي و آسيايي و جهاني باشد، ركورد نفر اول خيلي، خيلي بيشتر مي‌بود و اين قهرمان ما نفر صدم و هزارم هم نمي‌شد. اين وضعيت اسفناك ناشي از حذف است.
شما هنگامي كه مسابقه را در اندازه يك ناحيه برگزار مي‌كنيد، انتظار نداشته باشيد كه مردم نواحي ديگر براي قهرماني ناحيه شما دست بزنند و گل بريزند. شما براي مردم نواحي ديگر بيگانه محسوب مي‌شويد. بايد شرمنده بود كه خود را قهرمان نواحي و محلات ديگر هم معرفي كرد. درست است كه شما ساكن آن ناحيه كوچك هستيد، ولي هنگامي براي مردم شهر يا كشور خود مورد احترام و محبوب هستيد كه در مسابقه‌اي استاني يا ملي شركت كرده و قهرمان شده باشيد. با قهرماني در يك ناحيه كوچك نمي‌توان براي نواحي و مناطق و شهرهاي ديگر فخرفروشي كرد يا احتمالا از آنان انتظار حمايت داشت يا براي آنان تصميم گرفت. نكته‌اي كه به آن توجه نكرده‌ايد، اين است هنگامي كه مسابقه از سطح شهر به يك ناحيه تنزل پيدا مي‌كند و رقابت خيلي رقيق و بي‌رمق مي‌شود، اندازه وزنه زدن قهرمان شما هم كمتر مي‌شود. رقابت موجب ارتقاي سطح توانايي‌هاي طرفين رقابت است و اگر رقيب حذف شود، طرف باقيمانده در بازي يكسويه نيز تضعيف مي‌شود. همچنان‌كه شديد. از خلال رقابت است كه ظرفيت‌هاي افراد و گروه‌هاي سياسي ارتقا مي‌يابد. نكته مهم ديگر اين است كه در ادامه و براي قهرمان ماندن در سطح همان ناحيه نيز مجبور مي‌شويد، محدوده مسابقات را به مرور كوچك‌تر كنيد. مثلا مسابقات را نه در ناحيه بلكه در سطح محلات هر ناحيه برگزار كنيد تا دوباره در يكي از اين محلات قهرمان شويد، چون كسان ديگر با كوشش، خود را به شما رسانده و جلو مي‌زنند ولي چون علاقه‌اي به از دست دادن قهرماني نداريد، سطح مسابقات را به محله كاهش مي‌دهيد يا كلا مسابقات را لغو مي‌كنيد يا وزنه‌هاي غيرواقعي براي خود تعيين مي‌كنيد. خلاصه جايي مي‌رسد كه بايد با خودِ خودتان رقابت كنيد و تمام شهر و محلات آن را عليه خود بشورانيد. اين فلسفه و تقديرِ سياستِ حذف و آنچه امروز مشهور شده «خالص‌سازي» است. اين سرنوشت، دير يا زود دارد، ولي سوخت و سوز ندارد. كافي است آراي نفر اول مثلا تهران را در انتخابات امسال با آراي گذشته او مقايسه كنيد تا ببينيد تمثيل‌هاي به كار رفته در اين يادداشت دقيق است. تا اينجا هم قابل انتظار است، فقط انسان تعجب مي‌كند كه چنين قهرماناني چگونه متوجه واقعيت نمي‌شوند و خود را قهرمان واقعي در سطح المپيك مي‌دانند!! با اولين وزنه‌اي كه در اين سطح بزنند چهار ستون بدن آنها در خواهد رفت. اين يك مسابقه محله است در امر سياسي و با مجريان ناكارآمد.