روزگار خیلی سخت مطبوعات

حال و روز مطبوعات در گیلان و ایران، همچون حال و روز بیماری است که به کما رفته  و سطح هوشیاری پایینی دارد و اعضای خانواده اش بالای سر او ایستاده اند و هر کدام خاطره ای از گذشته و روزهایی که تیراژشان بالا بود را تعریف و بعد شیون می کنند و در این بین وقتی پزشک معالج بالای سر بیمار حاضر می شود و از بیماری های متعدد حرف می زند که مطبوعات با آن دست و پنجه نرم می کند.

گرانی  کاغذ ـ افزایش هزینه های انتشار ـ ریزش مخاطب ـ سانسور ـ نبود آزادی بیان ـ از دست رفتن اعتماد عمومی به رسانه ها ـ خود سانسوری و محدودیت در انتشار مطالب ـ فعال شدن شبکه های مجازی  و صنعت نامناسب آموزش اهالی رسانه و … اینها دردهایی هستند که مطبوعات این روزها به آن مبتلا شده است و جمع تمامی شان شرایطی را بر تحریریه ها حاکم کرده که ادامه انتشار را برای بسیاری از نشریات با دشواری همراه ساخته است. چندی پیش یکی از روزنامه ها با انتشار اطلاعیه ای از مردم و مخاطبان خواسته بود که «چشم به یاری تان داریم» و چون خوانندگان اعلام کرده بودند که می خواهند به نشریات کمک کنند، مدیریت آن روزنامه شماره حسابی را قید می کند تا آنان که توان اقتصای داشته و علاقه دارند … کماکان به فعالیت خود ادامه دهد، کمک های مالی خود را به این حساب بانکی واریز کنند و … . علاوه بر این روزنامه دیگری هم در بالای صفحه اول خود اعلام کرده بود که نیاز به حامی مالی دارد و یا امتیاز آن به فروش می رسد و یا اجاره داده می شود و …

اما هم شور بختی مطبوعات به این آگهی ها ختم نمی شود، نشریات یا صفحات خود را کم کرده اند و یا بخش اشتراک شان را تعطیل کرده اند و یا با تعدیل نیرو با کمترین افراد کار می کنند، چون از پس هزینه های کمر شکن بر نمی آیند و…

دیگر گفتن ندارد، همه می دانند که حال و روز مطبوعات خوب نیست، اما کسی و مسئوولی کاری نمی کند و شاید هم کسی نمی تواند کاری انجام دهد. مگر حال نشریات کاغذی را می توان از حال اقتصادی ویران کشور جدا کرد و مگر کسی نمی خواهد اوضاع اقتصادی را سامان دهد، اما این توانایی نیست.

البته مشکلات مطبوعات تنها به گرانی های کاغذ و شرایط بد اقتصادی نشریات ختم نمی شود، بلکه باید به چالش های ریشه ای تر اندیشید. بیماری که مطبوعات امروز دچار آن شده اند و به نظر می رسد مزمن شده، از زمانی آغاز شد که در اواخر دهه ی ۱۳۷۰روزنامه ها و نشریات با محدودیت های بسیار رو به رو و تعداد زیادی از آنها توقیف شدند. بعد از آن بود که برای حفظ حیات، تعداد زیادی از نشریات تن به خود سانسوری های شدید دادند و هرچقدر که با فشارهای ساختاری مجبور به عقب نشینی شدند به همان میزان هم مخاطبانشان ریزش کرد. ناامیدی فضای مطبوعات را تسخیر کرده است، چون با این وضعیت موجود مطبوعات بیمار راهی برای خروج از کما ندارند. این وضعیت در شرایطی بوجود آمده که بیش از هر زمانی دیگری کشور به نقش آفرینی مطبوعات به عنوان رکن پنجم دمکراسی، در دوره ای که مبارزه با فساد، شفافیت های سیاسی، اقتصادی و … چالش های مردمی از درمان گرفته تا بی ثباتی های اقتصادی باید گزارش شود و مطبوعات است که می تواند رابط بین مسئوولان و مردم و مردم و مسئوولان باشد.

علی ایحال، روزگار خیلی سخت مطبوعات، دوری مردم از مطبوعات داخلی، خطری است که می تواند جامعه را تهدید کند تا شهروندان به رسانه های خارج نشین روی بیاورند. پس ضرورت دارد تا حال و روز مطبوعات بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

 

علی کریمی پاشاکی