نگاهی به رفتار برخی  از نمایندگان محترم شورای اسلامی؛

آسیب شناسی کاهش کارآمدی مجلس شورای اسلامی

..

قانونگذاری و نظارت دو وظیفه اصلی مجلس شورای اسلامی است. آیا مجلس شورای اسلامی در انجام به وظایف اصلی خود به خوبی عمل کرده و یا می کند؟ به اعتقاد بسیاری از کارشناسان صاحب نظران، سیستم انتخابات مجلس از عوال تاثیر گذار در کاهش کارآمدی مجلس شده است، چنان که خروجی این سیستم انتخاباتی در غیاب نقش آفرینی احزاب، رقابت های منطقه ای و محلی، نظارت های حداکثری و همراه با وعده های غیر کارشناسی و … شده است. در ضمن باید اذعان داشت در چنین سیستمی امکان پاسخ خواهی از منتخبان هم چندان میسر نیست.

طرح سوال ها و استیضاح های پی در پی، اگر چه در چارچوب وظایف قانونی مجلس انجام می شود و برخی اعمال، رفتار و گفتار تعدادی از نمایندگان، نگرانی هایی را بوجود آورده است که از یک سو متوجه « بهارستان» و از سوی دیگر ناظر بر «پاستور» می باشد.

بیم آن می رود که استفاده بیش از حد و خارج از عرف استیضاح و سوال ابزار نظارتی مجلس را لوث کرده و آن را از حیز انتفاع خارج کند.

همچنین برخی رفتارهای نمایندگان در خارج از مجلس نیز حاشیه هایی برای موجودیت مجلس که بقول بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران در راس امور است شده است . در ضمن به نظر می رسد که بسیاری موارد که منجر به سوال و یا استیضاح وزراء می شود، عمدتا معطوف به مسائل و مطالبات یا گلایه های منطقه ای و محلی است و ربط چندانی با مسائل کلان و ملی ندارد. آن هم در شرایطی که مردم با مشکلات عمدتا معیشتی و اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند.

از سوی دیگر همین شرایط ویژه کشور اقتضاء می کند که مسئوولان اجرایی بیش از پیش ذهن و وقت خود را روی راهکار و اجرای تصمیمات ناظر بر برون رفت از این وضعیت متمرکز کنند، بخصوص که اعمال فشارهای خارجی هم تشدید شده و در حقیقت مسئوولان اجرایی بالاجبار باید در دو جبهه خارجی و داخلی درگیر باشند. حال در چنین شرایطی محاسبه این که هر طرح  سوال و یا استیضاح و رفت و آمدهای متعدد وزراء به کمیسیون ها و صحن مجلس چقدر وقت آنها و همزمان مجلس را می گیرد کار چندان سختی نیست. در ضمن از جهت دیگر قابل انکار نیست که نمایندگان محترم مجلس هم در مواجهه با تقاضا های مردم در حوزه های انتخابیه ـ که این روزها حتما دو چندان هم شده است ـ تحت فشار افکار عمومی هستند و تلاش دارند با استفاده از ابزارهای در اختیار برای تحقق آن مطالبات به وزرای مرتبط فشار بیاورند. اما قاعدتا به فایده خواهد بود، نتیجه این اعمال فشارها با توجه به امکانات و مقدورات موجود است. بیراه نیست که برخی نمایندگان تاکید دارند  در این شرایط جا به جایی وزراء چه بسا توفیقی به همراه نداشته باشد. با این راه حل شایسته تری که به نظر می رسد، تعامل و همکاری است. درک صحیح انتظارات و مطالبات، اختیارات و مقدورات از هر دو سو انتظار و توقع بیراهی نیست. بدون تردید تعامل، جایگزین بهتری برای تقابل است و منطق تعامل هم بر پیگیری مطالبات درحد امکانات و مقدورات و عدول از خواسته های حداکثری است. باید اذعان کرد که خوشبختانه کلیت و یا اکثریت مجلس با گزینه تقابل با دولت همکاری ندارند و فقط اقلیتی در مجلس همیشه بر طبل تقابل با دولت می کوبند و در واقع در این شرایط فقط به راه خود می روند که برای نظام و مردم خسارت آور است.