نگاهی به چالش جدی بحران در مطبوعات ایران؛

بحرانی بنام مرگ زودرس مطبوعات

حال مطبوعات به هیچ عنوان مساعد نیست و به عبارتی حال مطبوعات در ایران و گیلان بد است. عدم استقبال خوانندگان، میزان قابل توجه برگشتی ها، گرانی کاغذ، عدم تحرک اقتصاد فرهنگ در دوران بحران اقتصادی کشور و استان و … مهر تایید بر این ادعاست. عده ای می گویند حال و روز مخاطب از حال و روز رسانه های مکتوب هم بدتر است چون به سمت رسانه هایی در شبکه های اجتماعی موبایلی هدایت شده اند که به هر نوع خبر، فیلم یا عکس بدون فیلتر، با بیشترین فراگیری و تاثیر گذاری و البته بیشترین تخریب دسترسی ندارند. عده ای هم دلیل این مهاجرت فراگیر از مطبوعات چاپی به رسانه های دیجیتال را در اعتماد از دست رفته مردم جست و جو می کنند. حال در به وجود آمدن این وضعیت چه مدیران رسانه های مکتوب مقصر باشند و چه ذائقه و سلیقه مخاطب تغییر کرده باشد. «جنس بحران» در اینکه بحرانی فراگیر نشریات را در برگرفته دیگر به هیچ عنوان شکی نیست. اما آیا جنس بحرانی که در جهان روزنامه نگاری وجود دارد. را جنس بحران روزنامه نگاری در ایران مشابه است؟ آیا اگر مطبوعات ایران نسخه برون رفت از بحران غربی ها را اجراء کنند، دوباره زنده می شوند و با استقبال مخاطب روبه رو خواهند شد؟ آنطور که صاحب نظران علوم ارتباطات می گویند، پاسخ به این پرسش ها نیازمند مساله شناسی و آسیب شناسی روزنامه نگاری ایرانی است و بررسی کامل ابعاد آن به بحث متعددی نیاز دارد. در اینکه روزنامه نگاری کاغذی با بحران روبه روس همانطور که قبلا بیان شد، تردیدی نیست جنس بحرانی که در ایران وجود دارد. با دیگر نقاط جهان متفاوت است. در حال حاضر اقبال به روزنامه نگاری دیجیتالی در امریکا و اروپا به شدت مورد توجه است و میزان مصرف کاغذ در روزنامه نگاری به علت کاهش روزنامه ها و نشریاتی که به روش مکتوب و کاغذی کار می کنند به شدت در حال کاهش بوده و همچنان در حال کاهش است. در حالت روزنامه نگاری دیجیتالی، این قابلیت وجود دارد که هر لحظه خبر یا گزارش جدیدتر و به روزتر جایگزین خبر یا گزارش قبلی شود و این به روز بودن و در لحظه بودن اخبار و گزارشها و … باعث شده تا رونق نشریات مکتوب دیجیتالی در ممالک پیشرفته، جایگزینی برای روزنامه نگاری کاغذی باشد. جنس بحران روزنامه نگار کاغذی و دیجیتالی در ایران
همانطور که می دانیم غربی ها حدود ۲۲۲ سال پیش دیرتر، بنا به حکم حکومتی محمد شاه قاجار، انتشار روزنامه در ایران آغاز شد، آن هم به خاطر آنکه حکومت از این طریق مردم را آدم کند، بقول شماره صفر سال ۱۸۳۷ کاغذ اخبار گفته شد قرار است ملت روزنامه بخرند تا حکومت آنان ر تربیت کند. حال ببینید چه تفاوتی وجود دارد. ما به اندازه ۲۲۲ سال تجربه مصرف روزنامه برای نیازهای واقعی خبری محیط پیرامونی را از دست دادیم. حدود ۱۸۰ سال است، مطبوعات ایران، درد عدم تامین نیازهای واقعی خبری مردم را دارند. حالا که مردم، مجاری دیگری ـ به درست یا غلط ـ برای تامین این نیاز سرخورده ی دو قرنی یافته اند. وارد بحران شده اند و جنسن این بحران با بحران جهانی مطبوعات کاغذی متفاوت است. در واقع ما حتی در موضوع روزنامه نگاری کاغذی، تقلید هم نتوانسته ایم از غرب بکنیم. در سینما، تلویزیون، رادیو و … ما سعی کردیم از ممالک پیشرفته و غرب تقلید کنیم و بنا به نسبت تقلید، تقریبا عقب ماندگی خیلی زیادی با دنیای پیشرفته به لحاظ مباحث تولیدی و فنی نداریم. ولی ولی برای روزنامه نگاری کاغذی و مطبوعات چه اتفاقی افتاد؟ ما در واقع برای مطبوعات کاغذی هیچ الگویی نداشتیم که بگوییم مشابه آن کار می کنیم و زبان روزنامه های کشورهای پیشرفته را آن زمان نمی فهمیدیم، پس اگر الگو هم داشتیم از آن سر در نمی آوردیم. در ضمن استبداد دیرینه ایران زمین کویری بود که هیچ گیاهی از جنس روزنامه و روزنامه نگاری، تامین کننده نیازهای خبری یوهان کارلوس نمی توانست در آن رشد کند. ما یک روزنامه نگاری «من درآوردی» را اختراع کردیم و کم و بیش همان را ادامه دادیم. در نتیچه موجود کاغذی در غرب به دنیا آمده بود، در سن ۴۱۳ سالگی با بحران خبرهای دیجیتالی رو به رو شده است. در حالی که ما در ۱۸۰ سالگی تولد روزنامه نگاری یا بحرانی مواجه شده ایم که ریشه در دیجیتال شدن ندارد بلکه ریشه در این دارد که رسانه ها به جای آنکه حکومت ها را آدم کنند، می خواسته اند ما را آدم کنند.

علی کریمی پاشاکی